مگر آنکه نیاز دیگری (به غیر از نیاز آفرینش نخستین) در او قرار داده است.
در نهج البلاغة از آفرینش حرکت و سکون با ابداء و احداث یاد شده است. امام علی علیه السلام در خطبه ۱۸۶، با همین تعبیر به نفی حرکت و سکون از خداوند میپردازد: «کیف یجری علیه ما هو أجراه و یعود فیه ما هو أبدأه و یحدث فیه ما هو أحدثه». چگونه در او چیزی که خود جاری ساخته، اثر بگذارد و چیزی که خود سرآغازش بوده به او بازگردد و چیزی که خود آفریده در او تغییر ایجاد کند.
با توجه به مجموعه استعمالات قرآنی این ماده، تعلق جعل و ایجاد خداوند به مقوله قول و یا فعل فهمیده میشود. با این وصف، به نظر میرسد حدوث، نشان دهنده مرتبه تعلق اراده خداوند و جعل الهی است که معنای خاصی در اسماء پیدا میکند.۱
۲ - ۲. اسم
اسم در لغت به معنای اثر و نشانه آمده،۲ از این معنا، قرار دادن اسم بر اشیاء به جهت شناخته شدن آن ها برداشت شده است.۳ شناخت معنای اسم با ملاحظه دو حوزه تعریف و کاربرد اسم امکان پذیر است؛ ترجیح گروهی از لُغویون بر آن است که اسم از ماده «سمو» گرفته شده است.۴ برخی لُغویون معاصر، اسم را «ما یعرف به الشیء و یستدل به علیه»۵ تعریف کردهاند؛ در این
1.. مباحث تکمیلی مرتبط با این بحث را در فصل دوم، بخش مفهوم شناسی اسم ملاحظه فرمایید.
2.. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۶، ص۱۱۰.
3.. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۱۰.
4.. ابن منظور معتقد است صیغه تصغیر و جمع یک ماده حروف اصلی آن را نمایان میکند. بر همین اساس سُمَیّ و اسماء نشان میدهند حروف اصلی این ماده «سمو» است. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۴، ص۴۰۱.
5.. جمعی از نویسندگان، المعجم الوسیط، ص۴۵۲.