نظام صدرایی
بی شک ملاصدرا متأثر از الگوی وجودشناسی و معناشناسی ابن سینا در بحث اسمای الهی است، نوآوریهای وی باعث میشود تبیین صفات (به ویژه در حوزه وجود شناسی) شکل جدیدی به خود بگیرد.
در نظام علّی ترسیم شده در اندیشه صدر المتألهین و بر اساس نظریه وحدت وجود، بیان علت و معلول دو چیز اصلاً وجود ندارد بلکه از کثرات عالم وحدتی استنتاج شده که در همه ممکنات سرایت داده میشود. در این نظام وجود هر رتبهای از سلسله موجودات سایهای از وجود واجب قلمداد میشود و هر رتبهای زیر مجموعه رتبه مافوق خویش به حساب میآید؛ طبق این الگو همه موجودات عالم را در ذیل اسمای الهی موجود میبیند.۱
او معتقد است این اعیان قبل از وجود خارجیشان در علم خداوند موجود بودهاند؛ وی بر پایه پذیرش دونکته - یکی مبتنی بر نظریه وحدت وجود و دیگری رد رأی معتزله در تمایز میان وجود و ثبوت - اعیان خارجی را قبل از آنکه در خارج موجود شوند به وجود اسماء و صفات بلکه به وجود حق موجود میداند.۲ وی جمع میان وحدت وجود و کثرات حقیقی عالم را بیانی عمیق میداند که تنها راسخان در علم از عهده آن بر میآیند، و فهم آن را به طوری ورای طور عقل میداند. این به خلاف تلقی عرفاست که هر اسمی از اسماء را مربی نوعی از انواع که مناسب با معنا و مفهوم خود بوده، میدانستند، چرا که بر پایه این تلقی آن نوع در واقع عبد این اسم بوده است.
قرار گرفتن اسمای الهی در میانه این زنجیره سؤال مهمی را در ذهن میآفریند: