وجود، صفات و افعالش متمایز است.۱
این گروه نیز باید پرسش از چیستی صفات، حدوث و قدم، رابطه میان اسم و صفت و رابطه ذات و صفات به روشنی پاسخ دهند.
تفاوت میان این دو قول روشن است، مفید الفاظ برگرفته از معانی مخصوص را صفت نامیده است اما گروه دوم پیوند میان الفاظ و معانی را در اصطلاح خویش اخذ نکردهاند.
بررسی و جمع بندی
بسته به جایگاه معرفت شناسی اسم و نسبت میان اسم و صفت، توجه به لایههای معنایی اسم در بیان مراد از آن دخالت داشته است. بر اساس روایت معروف «الاسم صفة لموصوف»۲ تعریف و مراد از اسم را میتوان در چند مرحله (با ملاحظه مراتب معنایی) سامان داد؛ مرحله اول فهم چگونگی موصوف واقع شدن خداوند است؛ فرآیند این مسئله با اقرار به کمالات ذات و آثار و صنع پروردگار محقق میشود. توضیح آنکه برای خواندن موجودی به صفتی، لازم نیست آن صفت را با تمام ابعاد و شرایطش بتمامه درک کنیم؛ این مهم در اطلاقات عرفی نیز لازم نیست و تنها علم اجمالی و یا درک کارکردی صفات برای اطلاق کافی به نظر میرسد. روشن است صفات الهی نقش اشاره و یادآوری به معرفتی دارند که اصل آن برای انسانها به روشهای عقلی، قلبی و فطری ثابت است.
در مرحله دوم برای این موصوف صفتی بیان میشود و اطلاق اسماء بر آن واقع میگردد؛ تعیّن هر یک از این اسماء با وضع الفاظ تمام میشود، بر همین