143
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

چشم‏پوشی نمود. اسم اعظم را می‏توان دارای مراتبی تصور کرد؛ عالی‏ترین مرتبه اسم را تنها خدا می‏داند و دیگر مراتب را انبیاء مطلع هستند.۱ دعا به واسطه هر گروه از این اسماء در ادعیه قابل رهگیری است، چه آنکه گاهی خداوند را به اسم خاص و مکنون و مخزون می‏خوانیم و گاهی به اسمی که یکی از اولیای خدا، به واسطه آن دعا کرده و اجابت شده است. سه اثر ممتاز اسم اعظم، گویای تأثیر تکوینی این اسم در عالم است.

الف - جریان عمومی در عالم مُلک

اولین و مهم‏ترین اثر اسم اعظم، جریان عمومی این اسم در سراسر عالم مُلک است؛ پیوند با عرش الهی و استیلاء این اسم بر آن و انقیاد عرش نسبت به آن گویای همین نکته است. در توضیح این مدعا باید گفت سخن پیرامون چیستی و جایگاه عرش در نظام معرفتی بحث مفصلی است که از حوصله این نوشته خارج است، لکن به دلالت آیه (ٱلرَّحْمَٰنُ عَلَى ٱلْعَرْشِ ٱسْتَوَىٰ)۲ و تفاسیر پیرامون آن، عرش باب باطنی است که علم به جمیع مخلوقات و عالم کون در آن وجود دارد،۳ همچنین مقصود از استواء جریان تدبیر و امر الهی در عالم و استیلاء بر همه خرد و کلان آن است. بر این اساس همه تفاصیل عالم امکان از عرش جاری می‏شود و هر نیاز و امیدی در سایه آن محقق می‏گردد.۴ این جریان عام از عبارات به‏کاررفته پس از (استواء علی العرش) یعنی (لَهُ مَا فِى ٱلسَّمَاوَاتِ وَ مَا فِى

1.. مازندرانی، شرح الکافی، ج۱۰، ص۴۰۰.

2.. سورۀ طه، آیۀ ۵.

3.. حویزی، نور الثقلین، ج۳، ص۳۶۸ - ۳۷۲.

4.. رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۲، ص۹؛ طباطبائی، المیزان، ج۱۴، ص۱۲۱؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۵۹.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
142

مورد توجه قرار داده «وُضعتْ علی الاشیاء، ذلتْ لها»، «طُلبتْ بها الحسنات، أُدرکتْ» و «أُرید بها صرف السیئات، صرفتْ». فراز دوم و سوم عنصر طلب و اراده در جلب حسنات و دفع سیئات را مطرح نموده که از وجود و تأثیر عناصری در دعا حکایت دارد، میزان تأثیر هر یک از عناصر دخیل در دعا در ادامه خواهد آمد. اما در فراز نخست سخن از قرار دادن اسمای الهی است که خشوع اشیاء در برابر این اسماء را نتیجه می‏دهد. این تأثیر در اندیشه عرفانی بر خود الفاظ مترتب است،۱ اما این میزان از تأثیر، در مجموعه روایات، نیازمند مطالعه گزارش دایره نفوذ اسماء و صفات و بهره‏مندی از آن - به ویژه با توجه به مجهول بودن فعل - و همچنین آثار مترتب بر اسماء است. شاید به همین جهت است که علامه مجلسی مراد از اسم را در این موارد صفت می‏داند که اگر صفات را کمالات ذاتی بشناسیم مقصود از آثار کمالات ذاتی، اثبات تاثیرگذاری تام و انحصاری خداوند در عالم است. با این توصیف معنای عباراتی همچون «إني أسألك باسمك الذي دان له كل شي‏ء و برحمتك التي‏ وسعت كل شي‏ء و بعزتك التي قهرت بها كل شي‏ء و بعظمتك‏ التي‏ تواضع لها كل شي‏ء و بقوتك التي خضع لها كل شي‏ء و بجبروتك التي غلبت كل شي‏ء و بعلمك الذي‏ أحاط بكل شي‏ء»۲ با ملاحظه این عبارت و همچنین توضیحات پیشین تفاوت میان اسم و صفت روشن می‏شود و مطلق بودن ترتب آثار تکوینی تنها در مورد اسم اعظم مورد اتفاق است.

۱ - ۱۰. آثار مترتب بر اسم اعظم

گستردگی عبارات ادعیه، در این حوزه به اندازه‏ای است که نمی‏توان از آن

1.. تفصیل اندیشه عرفانی در مسأله صفات و کارکرد آن در فصل سوم خواهد آمد.

2.. کلینی، الکافی، ج۴، ص۷۲.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1362
صفحه از 312
پرینت  ارسال به