365
حديث پژوهي

شعر از قريحه اى الهى و بلند برمى خيزد .
۲ . شعرهايى از مدح قبايل در ديوان ، مندرج است كه سرودن آنها با خُلق و خوى امام ، سازگارى ندارد . امام على عليه السلام اگر مى خواست ، شعرش را از حيث محتوا در معانى بلند دينى و انسانى قرار مى داد و به گمان من ، اين اشعار را همين اقوام و قبايل ، سروده و به امام عليه السلام نسبت داده اند .
۳ . جنبه هاى فصاحت و بلاغت در اين اشعار ، اندك است و با فصاحت و بلاغت امام ، سازگارى ندارد .
۴ . در پاره اى اشعار ، روح فخرفروشى هاى شخصى به چشم مى خورد ؛ مانند كشتن عمرو بن عبد ود و اين با خوى امام نمى سازد .
۵ . فراوانى رد و بدل شعر ميان امام ، عمرو بن عاص و معاويه كه گويا جز شعرسرايى كار ديگرى نداشتند ، با آن كه مسئله اينها چيز ديگرى بود .
۶ . در ديوان ، شعرهايى وجود دارد كه آن را براى مردى سروده كه خواب ديده وى مرده است و شعرهايى منسوب به فاطمه زهرا عليهاالسلام است .
۷ . امام در بسيارى از اشعار ، جنبه انفعالى دارد .
۸ . شعرهايى در نكوهش زنان است ؛ با آن كه از خديجه عليهاالسلام و فاطمه عليهاالسلام مدح شده است .
۹ . در برخى اشعار ، روح حكمت و عقل وجود ندارد ؛ با آن كه به مردى حكيم و خردمند ، منسوب است .
۱۰ . در شعرها خطاهاى عروضى و وزنى به چشم مى خورد و نيز گنگ بودن هايى كه به جهت نظم قافيه پيدا شده است .
۴ . ابن هشام پس از نقل ابياتى كه در ديوان منسوبْ موجود است ، مى گويد :
قالها رجل من المسلمين غير على بن أبى طالب ، حينما ذكر لى بعض أهل العلم بالشعر و لم أر أحدا منهم يعرفها لعلى عليه السلام . ۱

1.ابن هشام ، السيره النبوية ، ج ۳ ، ص ۲۱۸ .


حديث پژوهي
364

اشعار را به آن حضرت نسبت داده اند ؛ مثل ابيات : «يا حارِ هَمْدانَ مَن يَمُتْ يَرَنى . . .» كه سيد حميرى ، قول امير به حارث همْدانى را به نظم آورده است . و اصل خبر را شيخ مفيد در مجلس اوّل الأمالى خود ، نقل كرده است و پس از نقل خبر ، گفته : «قال جميل بن صالح : و أنشدنى أبوهاشم السيد الحميرى . . .» و از آن جمله است اشعار بسيارى در ديوان كه نصايح امام به فرزندانش امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام است كه وصاياى آن جناب را به سبطين به نظم در آورده اند و از اين رو ، اشعار به خود آن حضرتْ انتساب داده شده است . علاوه ، اين كه سبك اشعار از حيث بلاغت و فصاحت ، نسبت به ديگر كلمات امير (چون خطب و رسائل و حكم و نهج و غير آن) ، بسيار متفاوت است و سست به نظر مى آيد . ظاهرا بايد گفت : رجزهايى كه از آن حضرت نقل شده است ، اِسناد آنها به آن جناب ، خالى از قوّت نيست كه سيرت ابطال عرب در ميدان مبارزه اين بود . بسيارى از اشعار «على بن ابى طالب قَيرَوانى » نيز به آن جنابْ نسبت داده شده كه اشتراك در اسم ، موجب اين اشتباه شده است . ۱
۲ . استاد سيد جلال الدين آشتيانى مى گويد : اين ابيات (دَوائُكَ فيكَ . . .) از على بن ابى طالب قيروانى است و تشابه اسمى باعث آن گشته است كه بسيارى از محققان در نحوه انتساب اين ابيات و نظاير آن ، بر سبيل خطا گام نهاده اند و گاهى نيز بدون تشابه در نام ، مثلاً مناجات منظوم ناصر خسرو قباديانى را كه مذكور در مفاتيح الجنان شيخ عباس قمى است از آنِ حضرت وصى عليه السلام دانسته اند و حال آن كه : كلامٌ علىٍ ، كلامٌ علىّ ! ۲

۳ . در مقدمه ديوان الإمام على عليه السلام كه مكتبة الإيمان در قاهره آن را به چاپ رسانده ، ده ايراد به انتساب اين ديوان به امام على عليه السلام وارد شده است :
۱ . در ديوان ، اشعارى تك بيتى وجود دارد كه در «بحر رَجَز» سروده شده و از شعرهاى كوچه بازارى به شمار مى رود و نمى توان آنها را شعر ناميد ؛ چرا كه

1.حسن زاده آملى ، حسن ، انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه ، ص ۳۰ و ۲۹ .

2.تحفه المراد ، به اهتمام محمدحسين اكبرى ، ص ۱۸۴ .

  • نام منبع :
    حديث پژوهي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2557
صفحه از 462
پرینت  ارسال به