77
ایمان در قرآن

گرویده شود. زمانی که انسان از روی اختیار و بر اساس خواهش دل، به طاعت پروردگار رو ‌آورد، در پیشگاه خداوند ارزش پیدا می‌کند و از فرشتگان فراتر می‌رود.

خداوند، انسان‌های بی‌ایمان را همانند دیگران از نعمت‌های دنیوی بهره‌مند ساخته است تا مبادا مردم از ترس و اجبار، به ایمان روی آورند. او می‌توانست ایمان‌گریزی و کفر را با رنج و بیماری دنیوی همراه سازد تا کسی بر کفر و رهایی ایمان، جرئت پیدا نکند؛ امّا سنّت او بر این است که انسان‌ها در پذیرش ایمان و کفر دارای اختیار باشند و کسی به ایمان مجبور نباشد. به همین دلیل در این دنیا کافر را به خاطر کفر، در تنگنا قرار نمی‌دهد و می‌فرماید:

۰.(وَ لَو لا أن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلنا لِمَن یَکفُرُ بِالرَّحمنِ لِبُیُوتِهِم سُقُفاً مِن فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیها یَظهَرُون.۱

۰.و اگر بیم آن نبود که مردم یک امّت شوند [و همه بر کفر و شرک اتّفاق کنند]، همانا براى کسانى که به خداى رحمان کفر مى‏ورزند، براى خانه‏هایشان سقف‏هایى از نقره مى‏ساختیم و نردبان‏هایى [از نقره] که بر آن بالا روند).

اگر آسایش و رفاه دنیویِ کافران، رهزن چشم‌های ظاهر‌بین نبود، خداوند به قدری کافر را از متاع ناچیز دنیا متنعّم می‌ساخت که برق سیم و زر، سر تا سر زندگی او را فرا گیرد. البتّه اینان از متاع بی‌پایان آخرت، حظّی نخواهند داشت، چنان که در ادامه می‌فرماید:

۰.(وَ إِن کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتاعُ الحَیاةِ الدُّنیا وَ الآخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلمُتَّقینَ.۲

۰.همه اینها جز برخوردارى [اندک از] زندگى دنیا نیست و آخرت در نزد پروردگار تو، از آنِ پرهیزگاران است).

خدا به انسان توان داده تا بین نورانیت عبادت و تاریکی گناه، یکی را انتخاب کند؛ یا عبادتگاه را برگزیند و یا بزم فساد و معصیت را. ارزش ایمان، زمانی آشکار می‌شود که مردان و زنان، با وجود قدرت برای گناه، ترک گناه را برگزینند. خداوند به انسانی که با وجود قدرت برای انجام گناه، مهار نفس را به دست گیرد و گناه نکند،

1.. زخرف: آیۀ ۳۳.

2.. زخرف: آیۀ ۳۵.


ایمان در قرآن
76

لَم تُبَیِّن لِی ألیمَ عِقَابِکَ ما رَهِبتُ فَأسألُکَ تَوفیقِی لِما یُوجِبُ ثَوابَکَ وَ تَخلیصی مِمَّا یَکسِبُ عِقابَکَ.۱

۰.سَرورم! اگر تو مرا به اسلام ره‌نمون نشده بودی، گم‌راه شده بودم. اگر تو مرا پا بر جا نمی‌داشتی، سست شده بودم. اگر تو دلم را با ایمان به خودت آشنا نمی‌کردی، به تو ایمان نیاورده و تو را تصدیق نکرده بودم. اگر تو زبانم را به دعایت باز نمی‌کردی، تو را نمی‌خواندم. اگر تو خودت را به من ـ چنان که باید ـ نمی‌شناساندی، تو را نمی‌شناختم. اگر تو مرا به پاداش کریمانه‌ات ره‌نمون نمی‌شدی، [به آن] رغبت نمی‌کردم. اگر تو دردناکیِ عذابت را برایم بیان نمی‌کردی، [از آن] نمی‌ترسیدم. پس، از تو می‌خواهم که مرا به آنچه موجب پاداش تو می‌شود، توفیق دهی و از آنچه کیفر تو را به بار می‌آورد، رهایی‌ام بخشی.

رابطه اختیار و توفیق ایمان

خداوند به مؤمن، توفیق ایمان می‌دهد و از کافر، توفیق ایمان را سلب می‌کند. این به معنای راهیابی اجبار در ایمان مردم نیست. خداوند، کسی را به ایمان مجبور نمی‌کند و ایمان آوردن را به اختیار مردم واگذار کرده است. در پیشگاه او، ایمانِ اجباری و به زور، پسندیده نیست و هر کس به خواست خود باید مسیر ایمان را برگزیند. از این رو به پیامبرش صلی الله علیه و اله می‌فرماید:

۰.(وَ لَو شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَن فِی الأرضِ کُلُّهُم جَمیعاً أ فَأنتَ تُکرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤمِنینَ.۲

۰.و اگر پروردگار تو [به اراده تکوینى] مى‏خواست، قطعاً کسانى که در روى زمین‏ اند، همگى یکسره به اجبار ایمان مى‏آوردند [ولی خداوند بدون اجبار، به ایمان دستور داده است]. پس آیا تو مردم را وا مى‏دارى تا به اکراه مؤمن شوند؟).

خواست خداوند، این نیست که مردم با اجبار و زور به مسجد و عبادتگاه‌ کشانده شوند و به طاعت بپردازند. به همین دلیل با گرفتنِ اختیار، همگان را به دین و ایمان و عبادت وادار نساخته است. خداوند متعال به ایمانی ارزش داده است که آزادانه و از روی اختیار به آن

1.. بحار الأنوار: ج ۹۱ ص ۱۶۳ ح ۲۲.

2.. یونس: آیۀ ۹۹.

  • نام منبع :
    ایمان در قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری و سیدحسین فلاح زاده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 120546
صفحه از 436
پرینت  ارسال به