سیر به سوی خداوند به شمار میآید. کسی که در مسیر بندگی، از گفتار و کردار بیهوده دوری ورزد و به طور کامل تسلیم حضرت حق باشد، با یاری خداوند، به معرفت حقیقی و نورِ علم میرسد. از نگاه علّامه طباطبایی، رسیدن به این مرحله، یک موهبت الهی است که خواست انسان در به دست آوردن آن دخالت ندارد.
نشانه این مرتبه از اسلام، شهودِ مالکیت حقیقی خداوند است، به طوری که بجز خداوند، هیچ موجودی را در هستی مؤثّر نمیداند. کسی که به این مرتبه دست یابد، مالکیت را به خداوند محدود میکند و هیچ کس را مالکِ مستقل از خداوند نمیداند. چنین فردی، وجود هر موجودی را دنباله وجود حضرت حق میبیند و هر نیرویی را نیروی خدا میداند. بر این اساس، هیچ نیرو و حرکتی را جز از جانب خدا باور ندارد.
از نظر علّامه طباطبایی، احتمال دارد دعای ابراهیم علیه السلام برای رسیدن به مقام اسلام ـ که در سوره بقره آمده است ، به این مرتبه از اسلام اشاره داشته باشد؛ زیرا بر اساس آیات دیگر، وقتی خداوند، شواهد توحید را به ابراهیم علیه السلام الهام کرد، به او فرمود: «اسلام بیاور» و ابراهیم علیه السلام در پاسخ گفت: «به پروردگار جهانیان اسلام آوردم».۱ پس معلوم میشود پیش از این دعا، ابراهیم علیه السلام مراتب مختلف اسلام را گذرانده و به معنای واقعی، تسلیم حق بوده است. از این رو، پس از دستیابی به مراتب پیشین اسلام و تسلیم در برابر حق، دست به دعا برداشته و گفته است:
(رَبَّنا وَ اجعَلنا مُسلِمَینِ لَكَ وَ مِن ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسلِمَةً لَكَ وَ أرِنا مَناسِکَنا.۲
۰.پروردگارا! ما را تسلیم [فرمان] خود، قرار ده و از فرزندان ما نیز امّتى تسلیم خود [پدید آور] و اعمال عبادى ما را [از حج و قربانىها و جاهاى قربانى] به ما نشان بده).
بنا بر این، درخواست او برای دستیابی به اسلام، به بالاترین مرتبه اسلام اشاره دارد که یک موهبت الهی است و خدا باید این موهبت را عنایت کند. در این مرحله، حالتی برای انسان پیش میآید که جز خدا نمیبیند و وجود خود را تابع وجود خداوند میداند.