دروغ بستن به خدا و پیامبر صلی الله علیه و اله و ائمّه علیهم السلام حمل کرد و چنین نیست که هر دروغی، آفت ایمان باشد و بنیاد ایمان را به ویرانه تبدیل کند. از این رو، در باره دلالت این احادیث، اختلاف نظر وجود دارد. دیدگاههایی که در باره ظاهر این احادیث مطرح شده، عبارت اند از:
یک. تنافی بین ایمان و دروغ بستن به خداوند با اعتقاد به جواز آن
از دیدگاه برخی از مفسّران، ظاهر این احادیث، بر دروغ بستن به خداوند حمل میشود. دروغ بستن به خداوند، به چند شکل ممکن است رخ دهد. گاهی دروغ و سخن خلاف واقع، از روی ناآگاهی و با این پندار است که اشکالی ندارد. در این حالت، سخنی به خدا یا پیامبر خدا و جانشینان ایشان نسبت داده میشود و گوینده ملتفت نیست که به امر ناپسندی مشغول است، مانند این که برخی از اهل منبر و مادحان، در استناد مطالب به اهل بیت علیهم السلام دقّت نمیورزند و بدون بررسی و اطمینان از درستی مطالب، اموری را به ایشان نسبت میدهند. نسبت دادن مطالب خلاف واقع و نادرست به معصومان علیهم السلام، خلاف شرع به شمار میآید، به طوری که انجام آن، در حال روزه ماه رمضان، موجب بطلان روزه میگردد.
در مقابل، گاهی دروغ و سخن خلاف واقع، با آگاهی و به صورت عمد گفته میشود. در این حالت، گوینده با التفات و توجّه، سخن دروغ و خلاف واقع را به خداوند نسبت میدهد. این مطلب به دو شکل رخ میدهد: گاهی گوینده با این که به عمد، سخنی را به خدا یا پیامبر و امام نسبت میدهد، عمل خود را جایز و روا نمیداند و گاهی دروغ بستن عالمانه و عامدانه به خداوند و پیامبر را عملی جایز و روا میداند و مدّعی است که دروغ بستن به خداوند، خالی از اشکال است.
از دیدگاه ابو الفتوح رازی، چنانچه کسی دروغ بستن به خدا و پیامبر صلی الله علیه و اله را جایز و حلال بداند و با چنین اندیشهای، مطالب دروغ و خلاف واقع را به خدا و رسول نسبت دهد، از ایمان خارج میگردد. ایشان چنین دروغی را با ایمان، ناسازگار میداند و در باره احادیثی که به ناسازگاری دروغ و ایمان اشاره دارند، مینویسد:
۰.این کذب مخصوص باشد بالکذب على اللّٰه، به دروغ بر خداى با اعتقاد جواز آن.۱