موسی علیه السلام خودداری میکرد و از حقیقت چشم میپوشید.
گذر از حقایق و نادیده گرفتن آیات الهی، ویژگی انسان مستکبر است. انسانهای مستکبر همچون فرعون، حقایق را در مییابند؛ ولی به آسانی از کنار آن عبور میکنند و آن را نادیده میانگارند. در حقیقت، استکبار، مانع پذیرش حق و تسلیم در برابر آن میگردد. قرآن کریم، در توصیف دروغگویانِ گنهپیشه میفرماید:
۰.(وَیلٌ لِکُلِّ أفَّاکٍ أثیمٍ یَسمَعُ آیاتِ اللهِ تُتلى عَلَیهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُستَکبِراً کَأن لَم یَسمَعها فَبَشِّرهُ بِعَذابٍ ألیمٍ.۱
۰.واى بر هر دروغپرداز گناهپیشه! آیات خدا را که پیوسته بر او خوانده مىشود، مىشنود. سپس در حال تکبّر، [بر کفر و عناد خود] اصرار مىورزد، گویى که آنها را نشنیده است. پس او را به عذابى دردناک بشارت ده).
تبهکاران، آیات الهی را میشنوند؛ ولی به جهت کبرورزی، از آن رو میگردانند. به همین دلیل، ایمان نمیآورند و در برابر حق تسلیم نمیشوند. این گونه است که در برخی از آیات قرآن، استکبار در برابر ایمان قرار دارد و انسانها به دو گروه مؤمن و مستکبر تقسیم شدهاند:
(قُل أ رَأیتُم إن کانَ مِن عِندِ اللَهِ وَ کَفَرتُم بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِن بَنی إسرائیلَ عَلى مِثلِهِ فَآمَنَ وَ استَکبَرتُم إنَّ اللهَ لا یَهدی القَومَ الظَّالِمین.۲
۰.بگو: به من خبر دهید که اگر این (قرآن) از جانب خدا باشد و شما کفر ورزیدید و گواهى از بنى اسرائیل [مانند برخى از علماى یهود] بر نظیر آن [یعنی تورات واقعى که مثل قرآن و شاهد صدق قرآن است] گواهى داد و ایمان آورد و شما تکبّر ورزیدید [آیا شما در گمراهى سختى نماندهاید]؟ همانا خداوند، ستمکاران را [به مراتب کمال ایمان] هدایت نمىکند).
این آیه اشاره است به ایمان یکی از علمای بنی اسرائیل که نام او در قرآن ذکر نشده است. عالم بنی اسرائیلی، پس از مشاهده دلایل روشن، ایمان آورد و در برابر حق تواضع کرد؛ ولی کافران، به خاطر کبرورزی، تسلیم حق نشدند و از پذیرش ایمان سر باز زدند.