است»؛۱ یعنی شباهت در مورد او، در جایگاه خودش قرار گرفته است. با توجّه به این مفهوم، به هر گونه تجاوز از جایگاه اصلی، ظلم گفته میشود، چه کم باشد و چه زیاد. از آن جا که گناه، تجاوز از حدود الهی است، استعمال ظلم در گناه بزرگ و گناه کوچک صحیح است۲ و میتوان هر گناهی را ظلم به شمار آورد.
ظلم، با توجّه به مفهوم لغوی آن، به سه گونه فردی، اجتماعی و عقیدتی تقسیم میشود:
الف) ظلم فردی: ظلم فردی، آن است که انسان، جایگاه امور را در رابطه با خود رعایت نکند. از مصادیق بارز ظلم به نفس، هوسرانی و پیروی از شهوتهاست. گنهکار با پیروی از هوس و گشودن دروازههای گناه، شیطان را بر مملکت وجود خویش مسلّط میسازد و از این طریق به خود ظلم میکند. امام صادق علیه السلام در باره کسانی که راههای شهوات را بر خود هموار میسازند، میفرماید:
۰.استَحوَذَ الشَّیطانُ بِظُلمِهِم عَلَیهِم وَ کَذَلِکَ یَطبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ المُعتَدینَ.۳
۰.و بر اثر ستم خودشان، شیطان، وجود آنان را تسخیر کرد و این چنین، خداوند بر دلهای تجاوزگران، مُهر میزند.
زمانی که هوا و هوس بر جان انسانها چیره شود، به تدریج، شیطان بر آنها غلبه میکند. از آن پس، زمام امور آنان در اختیار شیطان خواهد بود و آنان برای رهایی از گرداب گناه، از خود اختیاری ندارند تا این که در نهایت، درهای ایمان بر آنان بسته میشود. به این ترتیب، گنهکار با فرو رفتن در گرداب گناه، بزرگترین ظلم را به خود روا میدارد که نتیجه آن، جدا شدن از ایمان است.
ب) ظلم اجتماعی: تجاوز به حقوق دیگران و جلوگیری از حقوق آنها، ظلم و تعدّی شمرده میشود؛ زیرا با نرسیدن حق به صاحب آن، جایگاه واقعی حق رعایت نمیشود. از این رو، آن کس که جایگاه امور را در رابطه با دیگران رعایت نکند، مرتکبِ ظلم اجتماعی شده است. ظلم اجتماعی، از خطرناکترین آفتهای ایمان است که در اثر تجاوز به حقّ