درستی آن است. خدای متعال در داستان یوسف علیه السلام واژه ایمان را در این مفهوم به کار برده است. پس از آن که برادران یوسف علیه السلام او را درون چاه انداختند، با ظاهرفریبی نزد پدر آمدند و گریهکنان گفتند:
۰.(یا أبانا إنَّا ذَهَبنا نَستَبِقُ وَ تَرَکنا یُوسُفَ عِندَ مَتاعِنا فَأکَلَهُ الذِّئبُ وَ ما أنتَ بِمُؤمِنٍ لَنا وَ لَو کُنَّا صادِقین.۱
۰.اى پدر! ما رفتیم سرگرم مسابقه شدیم و یوسف را نزد اثاثیه خود رها کردیم. پس گرگ او را خورد و تو هرگز ما را باور ندارى، هر چند راستگو باشیم).
به تعبیر دیگر، گفتند: تو ما را راستگو نمیدانی و بر صداقت ما گواه نیستی. پس در این آیه، ایمان به معنای گواهی بر درستی و راست انگاشتن است که همان معنای لغوی آن است.
۶. پذیرش باورهای خیالی و باطل
ایمان حقیقی، باور و اعتقادی است که در ورای آن، حقیقتی نهفته باشد. از این رو، برای باورها و عقاید خرافی و باطل که با حقایق عالم سازگار نیستند، ایمان به کار برده نمیشود. در عین حال، قرآن در مقام نکوهش باورهای خیالی و باطل، از راست انگاشتنِ چنین باورهایی، با واژه «ایمان» یاد میکند. از نظر قرآن، کسانی که به باورهای پوچ و کفرآمیز گرایش دارند، به باطل ایمان دارند:
۰.(أَ فَبِالباطِلِ یُؤمِنُونَ وَ بِنِعمَةِ اللهِ یَکفُرُونَ.۲
۰.پس آیا به [معبودهاى] باطل مىگروند و نعمت خدا [یعنی دین و کتاب] را کفران میکنند؟!).
همچنین در آیه دیگر میفرماید:
۰.(وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِالباطِلِ وَ کَفَرُوا بِاللهِ أُولئِکَ هُمُ الخاسِرُونَ.۳
۰.و کسانى که به باطل [و هر چه غیر از خدا پرستش میشود]، ایمان آورده و به خدا کفر ورزیدهاند، آنهایند که زیانکارند).