157
ایمان در قرآن

امّا رسیدن آن به حدّ یقین، بسیار اندک است. تکلیف کردن عموم مردم به رساندن ایمان به یقین نیز حرجی است؛ بلکه ظاهر این است که در ایمان بیشتر مردم، گمان قوی‌ای که جان آدمی به آن آرامش پیدا کند، کافی است و البتّه از بین رفتنِ چنین ایمانی، ممکن است.۱

از نگاه ایشان، تنها مرتبه‌ای از ایمان که از بین نمی‌رود، مرتبه علم و یقین است؛ ولی چون بیشتر مردم در عقاید خود، توان دستیابی به علم و یقین را ندارند، ظنّ قوی برای تحقّق ایمانشان کافی است. همین مقدار که برای باورهای خود، استدلال‌هایی داشته باشند که ظنّ قوی برایشان حاصل شود و نسبت به عقاید حق، آرامش دل و اطمینان پیدا کنند، برای ایمانشان کافی است. البتّه چنین مرتبه‌ای از ایمان، پایین‌تر از مرتبه علم و یقین است و بر خلاف علم و یقین، قابل زوال است.

واقعیت، این است که نه تنها ظنّ قوی، بلکه علم نیز در برخی از حالات، قابل زوال است و ایمان مستند به آن، در معرض از بین رفتن قرار دارد. علم و یقین، چنانچه منشأ پیدایشش شهود حقایق باشد، از بین نمی‌رود؛ ولی اگر مستند به برهان و استدلال باشد، قابل تشکیک است و ممکن است از بین برود. علمی که بر اساس برهان‌های کلامی و فلسفی حاصل شود، هر چند از ظنّ قوی و اطمینان بالاتر است، ولی ممکن است در اثر تشکیک در برخی از مبانی آن، از بین برود.

بنا بر این، ایمان در صورتی زوال‌ناپذیر است که منشأ آن، شهود حقایق باشد. در غیر این صورت، سایر درجات ایمان، در اثر گرفتاری به آفات ایمان، از بین می‌روند و زوال‌پذیرند، چه منشأ آنها ظنّ قوی باشد و چه علم مستند به برهان‌های عقلی.

ب ـ کافی نبودن علم و یقین در تحقّق ایمان: ایمان، تنها با یقین و شناخت قلبی حاصل نمی‌شود؛ بلکه بر اساس آنچه در فصل نخست گذشت، شناخت قلبی در صورتی نشانه ایمان است که با اقرار زبانی و عمل جوارحی همراه باشد. از این رو، ایمان، تنها با علم و یقین محقّق نمی‌شود تا در صورت حصول علم و یقین، ایمان را زوال‌ناپذیر بدانیم.

1.. مرآة العقول: ج ۱۱ ص ۲۴۲.


ایمان در قرآن
156

بر اساس این نظریّه، توصیه به عوامل پایداری ایمان و هشدار در باره آفات آن، بی‌معنا خواهد بود؛ زیرا بر مبنای این دیدگاه، هر گاه ایمان حاصل شود، پایدار خواهد بود و آفات ایمان تأثیری در زوال آن نخواهند داشت. به همین دلیل، کسانی که این دیدگاه را در باره ایمان پذیرفته‌اند، به توجیه و تأویل آیات و احادیثی رو آورده‌اند که عوامل پایداری در ایمان و آفات آن را مطرح می‌سازند. از نگاه آنها، در این دسته از آیات و احادیث، به کسانی که ایمانشان ناپایدار است، مَجازاً مؤمن گفته شده است.

نقد نظریّه زوال‌ناپذیری ایمان

بر خلاف متکلّمان کم‌شمارِ باورمند به نظریّه زوال‌ناپذیری ایمان، به نظر می‌رسد دیدگاه مشهور متکلّمان درست و با متونی که به پایداری در ایمان توصیه می‌کنند و در باره آفات‌های ایمان، هشدار می‌دهند، سازگارتر باشد و در نتیجه نیازی به توجیه آیات و احادیث نیست. حق آن است که امکان ناپایداری در ایمان و تأثیر آفات را در از دست رفتن گوهر ایمان بپذیریم و مطابق دیدگاه مشهور متکلّمان، ایمان حقیقی را قابل زوال بدانیم. بر این اساس، مؤمنی که ایمانش دچار آفت گردد و از عوامل پایداری در ایمان دوری ورزد، ثبات قدم در مسیر ایمان را از دست می‌دهد و ایمانش ناپایدار می‌‌گردد.

از نظر ما، استدلال قائلان به نظریّه زوال‌ناپذیری ایمان، از چند جهت دارای اشکال است و می‌توان در نقد این دیدگاه به چند نکته اشاره کرد:

الف ـ زوال‌پذیری برخی از مراتب ایمان: بدون تردید، هر گاه مؤمن در مسیر ایمان، به مرتبه یقین برسد، در اوج ایمان قرار خواهد گرفت و ایمانش‌ از بین نخواهد رفت. هر چند افرادی که به قلّه ایمان و یقین دست یابند، از ارتداد و ناپایداری در ایمان محفوظ می‌مانند، ولی کسانی که به چنین مرتبه‌ای از ایمان نرسند، ایمانشان قابل زوال خواهد بود. در حقیقت بجز مرتبه بالای ایمان، سایر مراتب آن در برابر آفات ایمان، آسیب‌پذیرند. علّامه مجلسی در این باره می‌نویسد:

۰.حقیقت، این است که ایمان، هر گاه به حدّ یقین برسد، زایل شدنی نخواهد بود؛

  • نام منبع :
    ایمان در قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری و سیدحسین فلاح زاده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 120617
صفحه از 436
پرینت  ارسال به