129
ایمان در قرآن

[و عاریتی] باشد، خداوند، آن را پیش از مرگ می‌گیرد.

گاهی ایمان تا یک سال با فرد می‌ماند و گاهی تا چند سال. حتّی گاهی تا لحظه مرگ، ایمان ادامه پیدا می‌کند؛ ولی نزدیک مرگ، شیطان با وسوسه‌های خود، ایمان را از انسان می‌رباید. چه بسا انسان مؤمنی که در لحظه مرگ، با حال کفر چشم از جهان فرو بندد و چه بسا گنهکاری که به خاطر توبه، مؤمن از دنیا خارج شود. معیار پایداری و ناپایداری ایمان، زمان مرگ است که در آن لحظه، معلوم می‌شود ایمان چه کسانی پایدار و ایمان چه کسانی ناپایدار است. امیر مؤمنان علیه السلام می‌فرماید:

۰.فَمِنَ الإیمانِ ما یَکُونُ ثابِتاً مُستَقِرّاً فی القُلُوبِ وَ مِنهُ ما یَکُونُ عَوَارِیَّ بَینَ القُلُوبِ وَ الصُّدُورِ إلَى أجَلٍ مَعلُومٍ فَإِذَا کانَت لَکُم بَرَاءَةٌ مِن أحَدٍ فَقِفُوهُ حَتَّى یَحضُرَهُ المَوتُ فَعِندَ ذَلِکَ یَقَعُ حَدُّ البَراءَةِ.۱

۰.گونه‏اى از ایمان است که ثابت و در درون دل‌ها جای‌گزین است و گونه‏اى است که میان دل‌ها و سینه‏ها تا آن روز معلوم [یعنى مرگ‏] عاریت است. پس هر گاه خواستید از کسى بیزارى بجویید، تأمّل کنید تا زمان مرگش فرا رسد. این جا مرز بیزارى جستن با مرز بیزارى نجستن است.

هر انسانی تا لحظه مرگ، فرصت توبه و بازگشت به سوی خداوند را دارد. به همین دلیل، ظاهرِ گناه‌آلودِ انسان خطاکار، نشانه سوء عاقبت او نیست و ممکن است چنین فردی با جلب رضایت خداوند، دنیا را ترک گوید. از این رو، امیر مؤمنان علیه السلام مردم را از شتاب در اعلام بیزاری از یکدیگر باز می‌دارد و سفارش می‌کند که بیزاری جستن از دیگران را باید تا زمان مرگشان به تأخیر انداخت. زمانی که مرگ افراد فرا رسد و از دنیا رخت بندند، حال آنان روشن می‌گردد و سزاواری آنها برای برائت و بیزاری جستن معلوم می‌شود.

اگر کسی در هنگامه مرگ، بر بی‌ایمانی پایدار باشد، شایسته برائت است و اگر با توبه در پیشگاه خداوند، مؤمن از دنیا برود، شایسته بیزاری نخواهد بود؛ زیرا او با حال ایمان، به محضر پروردگار شتافته و به عاقبت نیکو دست یافته است. تاریخ، انسان‌های فاسق و

1.. نهج البلاغة: خطبۀ ۱۸۹.


ایمان در قرآن
128

امام صادق علیه السلام در این حدیث، افزون بر تفسیر ظاهری، بیان دیگری در تفسیر آیه مطرح می‌فرماید که تفسیر باطنی آیه شمرده می‌شود. بر اساس این تفسیر، مراد از «مستقر»، ایمان پایدار و مراد از «مستودع»، ایمان ناپایدار است. بنا بر این، آیه به مسئله ایمان مربوط می‌شود.

گاهی ایمان، ناپایدار است و از انسان گرفته می‌شود. در این حدیث به زبیر بن عوام، به عنوان نمونه برجسته انسان‌ دارای ایمان مستودع، اشاره شده است. او که پس از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه و اله از طرفدارانِ راستینِ امیر مؤمنان علیه السلام بود و حتّی در شورای شش‌نفری خلافت،۱ از یاوران علی علیه السلام بود، در جنگ جمل، در برابر ایشان ایستاد و در ایمان خود پایداری نورزید.

افزون بر این حدیث، ائمّه علیهم السلام در موارد متعدّدی این آیه شریف را به ایمان پایدار و ناپایدار تفسیر کرده‌اند. امام کاظم علیه السلام در تفسیر این آیه می‌فرماید:

۰.المُستَقَرُّ: الإیمانُ الثَّابِتُ وَ المُستَودَعُ: المُعَارُ.۲

۰.مستقر، ایمان پایدار است و مستودع، [ایمان] عاریتی.

ایمان عاریتی، ایمانی است که به رسم امانت، چند روزی انسان را همراهی می‌کند و پس از آن، او را رها می‌سازد. چنین ایمانی پیش از مرگ، از انسان جدا می‌شود و او را در مواقف پس از مرگ یاری نمی‌کند. از همین رو، در بیان دیگری از امام کاظم علیه السلام در تفسیر آیه آمده است:

۰.ما کانَ مِنَ الإیمانِ المُستَقَرِّ فَمُستَقَرٌّ إلَى یَومِ القِیَامَةِ ـ أو أبَداً ـ وَ مَا کانَ مُستَودَعاً سَلَبَهُ اللَّهُ قَبلَ المَمَاتِ.۳

۰.ایمانی که پا بر جا باشد، تا روز رستاخیز ( / یا تا ابد) پا بر جاست و آنچه سپردنی

1.. عمر برای انتخاب خلیفۀ سوم، شش نفر را به عنوان اعضای شورای خلافت برگزید تا پس از او، کسی را به عنوان خلیفه برگزینند. این افراد عبارت‌ اند از: امیر مؤمنان علی علیه السلام، عبد‌ الرحمان بن عوف، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقّاص. بر اساس نقل بخاری، زبیر در هنگام بیان نظر خود در بارۀ خلیفۀ سوم گفت: «قَد جَعَلتُ أمری إلىٰ عَليّ؛ امر [امامت] خود را به علی سپردم» (ر.ک: صحیح البخاری: ج ۴ ص ۲۰۶).

2.. تفسیر العیّاشی: ج ۱ ص ۳۷۲ ح ۷۴.

3.. تفسیر العیّاشی: ج ۱ ص ۳۷۱ ح ۷۲.

  • نام منبع :
    ایمان در قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری و سیدحسین فلاح زاده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 120696
صفحه از 436
پرینت  ارسال به