ایمان به رجعت، ایمان به قضا و قدَر. بنا بر این، قرآن در هشت عنوان و احادیث اهل بیت علیهم السلام در یازده عنوان، اموری را که ایمان به آنها واجب است، معرّفی میکنند. مؤمن، کسی است که به تمام این موارد نوزدهگانه، باور داشته باشد.
در این جا این پرسش مطرح میشود که: چرا در سخن مشهور، اصول دین یا واجبات اعتقادی که ایمان به آنها بر هر مسلمانی واجب است، تنها در عناوینِ توحید، نبوّت، معاد، عدل و امامت بیان شدهاند، در حالی که بر اساس آنچه گذشت، هر مسلمان باید به نوزده امر، ایمان داشته باشد؟
پاسخ، این است که آنچه به عنوان اصول دین شناخته میشود، عناوین جامعی هستند که تمام موارد نوزدهگانه را در بر میگیرند. تمام آنچه در رابطه با خداوند، ایمان به آن واجب است، در عنوان توحید میآید، مانند ایمان به یگانگی خداوند، نفی شریک از او و سایر صفات ثبوتیه و سلبیه. همچنین تمام اموری که از شئون رسالتاند، در عنوان نبوّت جمع میشوند، مانند ایمان به کتابهای آسمانی، ایمان به آنچه بر پیامبر خاتم نازل شده و سایر موارد. بسیاری از اموری که در احادیث اهل بیت علیهم السلام مطرح شده و مربوط به حوادث پس از مرگ هستند، همگی در ایمان به معاد خلاصه میشوند، مانند سؤال قبر، بهشت و دوزخ، صراط و میزان. از این رو، کسی که خود را به باورِ این پنج عنوان ملتزم بداند، به حقّانیت تمام واجبات اعتقادی، که در قرآن و احادیث مطرح شدهاند، اعتراف خواهد داشت.
نکتهای که در این جا با آن رو به رو میشویم، قرار دادن عدل و امامت به عنوان دو اصل جداگانه، در ردیف اصول اعتقادی است. با توجّه به این که عدل، از صفات خداوند است، میتوان آن را از عنوان توحید دانست. از سویی، امامت را میتوان در ادامه حرکت پیامبران و از شئون رسالت به شمار آورد که پیامبر صلی الله علیه و اله مردم را به پذیرش آن فرا خوانده است. با این نگاه، عنوان نبوّت شامل امامت هم میشود. حتّی ایمان به معاد، از اموری است که پیامبران مردم را به آن دعوت میکنند و بر کسی که به نبوّت ایمان داشته باشد، لازم است ایمان به معاد را هم بپذیرد. پس ایمان به توحید و نبوّت، بیانگر ایمان به عدل و معاد و امامت نیز هست و لازم نیست آنها را به صورت مستقل ذکر کنیم. بر این اساس، آیا بهتر نیست اصول