میخواهم عقاید دینی خود را برای شما بازگو کنم تا اگر رضایتبخش بود، تا زنده هستم، بر آن پایداری ورزم. فرمود: «بگو، ای ابو القاسم!». من گفتم:....
۱. توحید و لوازم آن
نخستین مطلبی که عبد العظیم حسنی علیه السلام در محضر امام هادی علیه السلام به عنوان یک عقیده به آن اعتراف کرد، باور به وحدانیت و بیمانندی خداوند است:
۰.إِنِّی أَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ خَارِجٌ مِنَ الحَدَّینِ حَدِّ الإِبطَالِ وَ حَدِّ التَّشبِیهِ.
۰.من معتقدم که خداوند ـ تبارک و تعالی یکی است و چیزی همانند او نیست و از دو مرز، بیرون است: مرز ابطال [و تعطیل و نفی صفات] و مرز تشبیه.
بر پایه این اعتقاد، خداوند از ابطال و تشبیه خارج است. از نظر علّامه مجلسی، حدّ ابطال، آن است که هیچ صفتی را برای خداوند ثابت ندانیم و حدّ تشبیه، آن است که صفات را به گونهای برای خداوند ثابت بدانیم که به تشبیه او به مخلوقات بینجامد.۱ به تعبیر دیگر، ابطال، آن است که انسان، خداوند را «هیچ» بداند و به گونهای او را تصوّر کند که گویا چیزی نیست و تشبیه، آن است که انسان، خداوند را شبیه و مانند چیزی بداند و برای او مثل تصوّر کند، چه او را به امور مادّی تشبیه کند و چه به امور مجرّد از مادّه.
خداوند، منزّه از ابطال است؛ زیرا ابطال به «نیستی» منتهی میشود. بدیهی است که در مورد خداوند که خالق امور است، «نیستی» معنا ندارد. خداوند، از «نیستی» منزّه است و وجود دارد. در عین حال، وجودش به چیزی شبیه نیست و نمیتوان مانندی برای او قرار داد، چنان که ذات خود را در قرآن چنین توصیف میکند:
۰.(لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ.۲
۰.هیچ چیز، مانند او نیست).
خداوند در وجود، مطلق است و سراسر هستی، تجلّی ذات اوست. وجود او، محدود به