خدا توأم با ایمان به پیامبر خاتم است. پیامبر خدا صلی الله علیه و اله در این باره میفرماید:
۰.لا یُؤمِنُ باللّهِ مَن لَم یُؤمِنُ بی.۱
۰.به خدا ایمان ندارد کسی که به من ایمان نیاورد.
کسی نمیتواند ادّعای ایمان به خدا کند؛ ولی به پیامبر خاتم ایمان نداشته باشد. اگر ایمان به خدا حقیقی باشد، ایمان به نبوّت خاتم انبیا را در دل انسان وارد میکند. در منابع امامیّه نیز به تأثیر متقابل معرفت خداوند و معرفت پیامبر صلی الله علیه و اله اشاره شده است. امام صادق علیه السلام در دعایی که به زراره تعلیم داده است، میفرماید:
۰.اللَّهُمَّ عَرِّفنِی نَفسَکَ فَإِنَّکَ إِن لَم تُعَرِّفنِی نَفسَکَ لَم أَعرِف نَبِیَّک.۲
۰.خدایا! خود را به من بشناسان؛ زیرا اگر تو خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت.
کسی که خداشناس باشد، پیامبرشناس خواهد بود؛ زیرا نمیتوان به خدای حکیم که ساحت او از کار عبث و بیهوده منزّه است، اعتقاد داشت و در عین حال به پیامبری که از سوی او فرستاده شده، باور نداشت. رابطه خداشناسی و پیامبرشناسی، دو سویه است تا جایی که پیامبر خدا صلی الله علیه و اله خطاب به یک یهودی فرمود:
۰.إِنَّ مُوسَى لَو أَدرَکَنِی ثُمَّ لَم یُؤمِن بِی وَ بِنبوّتی مَا نَفَعَهُ إِیمَانُهُ شَیئاً وَ لَا نَفَعَتهُ النُّبُوَّةُ.۳
۰.اگر موسی در زمان من میبود و به من و به پیامبریِ من ایمان نمیآورد، نه ایمانش [به خدا] کمترین نفعی برایش داشت و نه پیامبری[اش] فایدهای داشت.
نه تنها مردمان عصر پیامبر خاتم، بلکه اگر پیامبران و صاحبان رسالتهای پیشین نیز عصر ایشان را درک میکردند، ایمان به رسالت او بر آنها واجب بود.
در برخی از احادیث، ایمان به ولایت امیر مؤمنان علیه السلام به ایمان پیامبر خدا صلی الله علیه و اله ضمیمه شده است. پیامبر خدا صلی الله علیه و اله میفرماید: