رسید که در مقابل امیر مؤمنان علیه السلام ایستادند. در پایان نبرد، در حالی که سرهاى نهروانیان بر زمین افتاده بود، امیر مؤمنان علیه السلام با نوک شمشیر، کمیل را به یکى از سرها متوجّه ساخت و او دریافت که این، همان شخصى است که در آن شب، با تلاوت قرآن، او را به شگفت آورده بود.
خوارج در آغاز از مؤمنان بودند؛ ولی به خاطر آمیخته شدنِ ایمانشان با ستم، از گروه مؤمنان خارج شدند و اعمال خود را تباه ساختند. آنان در اثر ظلم و تجاوز، از صف مؤمنان فاصله گرفتند و با شمشیر کشیدن در برابر امیر مؤمنان علیه السلام، به رهبر و امام خود، ستم روا داشتند و از ایمان جدا شدند. شورش آنها در برابر امیر مؤمنان علیه السلام، ظلم و ستم به حکومت اسلامی بود. بر اساس کلام امام صادق علیه السلام، طغیانگری در برابر حکومت امیر مؤمنان علیه السلام، به آمیخته شدنِ ایمان خوارج با ستم انجامید.
امام صادق علیه السلام به ابو بصیر هشدار میدهد که مبادا تو هم به سرنوشت کسانی دچار شوی که در برابر امامت میایستند و به امام خود ظلم میکنند؛ چرا که ظلم به امام سبب میشود که گوهر ایمان از انسان سلب شود.
۳. استکبار و گردنفرازی
استکبار در لغت، آن است که فردی شایستگی بزرگی نداشته باشد و اظهار بزرگی کند و خود را بزرگتر از آنچه هست، بداند.۱ بنا بر این، اظهار بزرگی و خودبزرگبینی که از روی حق نباشد، استکبار است. مستکبر، کسی است که خودبزرگبینی را پیشه سازد و از اعتراف به حق خودداری کند. راغب اصفهانی، مفهوم کبر، تکبّر و استکبار را به هم نزدیک دانسته، در باره مفهوم «کبر» مینویسد:
۰.فالكبر الحالة التي یتخصّص بها الإنسان من إعجابه بنفسه، و ذلک أن یرى الإنسان نفسه أكبر من غيره، و أعظم التكبّر التكبّر على اللّٰه بالامتناع من قبول الحقّ و الإذعان له بالعبادة.۲
۰.کبر، حالتی است که ویژه انسان است و از خودبینی او حاصل میآید و آن، چنان