159
ایمان در قرآن

کفرآلود، ایمانش را از دست بدهد و کافر گردد. ایمان در صورتی تحقّق پیدا می‌کند که افزون بر باور قلبی و اقرار زبانی، عملی که موجب کفر می‌گردد، از انسان صادر نشود. چنانچه اعمالی نظیر انکار ضروری دین،۱ اهانت به مقدّسات مسلمانان۲ و جنگیدن با امام معصوم علیه السلام۳ از انسان صادر شود، کافر می‌گردد. هر چند چنین فردی عقاید اسلامی را باور داشته باشد، ولی عملی از او صادر شده که به کفر و ارتدادش منجر گردیده است. کسانی که در کربلا مقابل امام حسین علیه السلام ایستادند، با این که برخی از آنها، باور قلبی و اقرار زبانی داشتند و حتّی در عمل به برخی از احکام پایبند بودند، به خاطر جنگ با امام حسین علیه السلام کافر شدند.

با توجّه به آنچه گذشت، علم و یقین، به تنهایی موجب ایمان نمی‌شود. چه بسا علم و یقین و شناختِ جزمی برای کسی حاصل شود، ولی به دلیل پرهیز از اقرار زبانی و یا انجام عملی که موجب کفر می‌شود، ایمان خود را از دست بدهد و کافر گردد. به بیان دیگر، ممکن است کسی از نظر معرفتی کافر نباشد، ولی در عمل به خاطر انجام برخی از اعمال، ایمان خود را از دست بدهد و به کفر دچار گردد. در این صورت، هر چند علم و یقین او باقی باشد و به جهل تبدیل نشود، کافر به شمار می‌آید و ایمانش زایل می‌شود. از این رو، نظریّه زوال‌ناپذیری ایمان، با اشکالات جدّی رو به روست و قابل پذیرش نیست.

1.. ضرورى دين، امری است که بدون تردید، جزء دین است. براى ضرورى دین، به وجوب نماز، روزه، حج و مانند اینها مثال زده شده است؛ ولی برخى قلمرو آن را گسترش داده و گفته‌اند: مراد از ضرورى دين، چيزى است كه انكار كننده، به ثبوت آن در دين یقين داشته باشد، هر چند نزد همه به ثبوت نرسيده باشد (فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت علیهم السلام: ج ۱ ص ۳۳۹). منکر ضروری دین، اگر چه خدا و رسول او را باور داشته باشد، به خاطر انکار برخی از دستورهای قطعی دین، کافر می‌شود.

2.. کسی که به مقدّسات دینی نظیر پیامبر خدا، امام معصوم، قرآن و کعبه اهانت کند، کافر می‌شود، هر چند که با زبان، به عقاید اسلامی اعتراف کند.

3.. کسی که در برابر امام معصوم به مبارزه و جنگ برخیزد، هر چند به ظاهر ادّعای ایمان داشته باشد و نماز و روزه و حج و سایر عبادات را بپذیرد، کافر به شمار می‌آید.


ایمان در قرآن
158

اگر انسان به حقایق غیبی باور قلبی پیدا کند، ولی معرفت خود را به زبان جاری نکند، مؤمن شمرده نمی‌شود. در صورتی معرفت قلبی به ایمان می‌انجامد که با اعتراف زبانی و عمل جوارحی همراه باشد. چنانچه در پی معرفت قلبی، اعتراف زبانی نیاید، به کفر می‌انجامد، نظیر فرعون و پیروانش که با وجود مشاهده معجزات الهی، به حقّانیت موسی علیه السلام معرفت قلبی داشتند ولی به خاطر خودداری از اقرار زبانی به حقّانیت پیامبر خدا، کافر شدند. قرآن در توصیف حال آنها می‌فرماید:

۰.(وَ جَحَدُوا بِها وَ استَیقَنَتها أَنفُسُهُم ظُلماً وَ عُلُوًّا.۱

۰.و آنها (معجزات) را در حالى که باطنشان به آنها یقین پیدا کرده بود، از روى ظلم و برترى‏جویى انکار کردند).

از این رو، اعتراف زبانی به آنچه قلب به آن یقین پیدا کرده، برای تحقّق ایمان، لازم است. فرعونیان با این که با علم و یقین، حقّانیت موسی علیه السلام را دریافته بودند، باور خود را به زبان نیاوردند و از جاری کردن کلمه «لا إله إلّا اللّٰه» بر زبان خودداری ورزیدند. به همین دلیل، کافر شدند و به عذاب الهی گرفتار آمدند. البتّه همین که خود را در گرداب هولناک نیل گرفتار یافتند، اعتراف به حقایق بر زبانشان جاری گشت:

۰.(قالَ آمَنتُ أنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذی آمَنَت بِهِ بَنُوا إِسرائیلَ وَ أنَا مِنَ المُسلِمینَ.۲

۰.گفت: ایمان آوردم که معبودی جز همان که بنى اسرائیل به او ایمان آورده‏اند، نیست و من از تسلیم‏ شدگانم).

قرآن، چنین باوری را ایمان به شمار نمی‌آورد؛ بلکه باور قلبی را به شرط همراهی با اعتراف زبانی ایمان می‌داند. فرعون تا پیش از فرا رسیدن عذاب، اعتراف زبانی نداشت. همین موجب شد تا از مؤمنان نباشد. به این ترتیب، کسی که قلباً به حقایق دینی باور دارد، ولی از اقرار زبانی خودداری می‌کند، مؤمن به شمار نمی‌آید.

حتّی ممکن است کسی که معرفت قلبی و اعتراف زبانی دارد، به خاطر انجام عملی

1.. نمل: آیۀ ۱۴.

2.. یونس: آیۀ ۹۰.

  • نام منبع :
    ایمان در قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری و سیدحسین فلاح زاده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 120713
صفحه از 436
پرینت  ارسال به