739
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

است؛ امّا هنوز نگاهی توحیدی به این مقوله ندارد که از این جهت، یک نقص بزرگ به شمار می‏رود. من معتقدم که هدف روان‌شناسیِ مبتنی بر منابع اسلامی، چیزی جز رشد و شکوفاییِ توحیدی نیست.

ثالثاً اضافه کردن روابط مثبت نیز یک حرکت رو به رشد است. نگارنده این سطور نیز در کتاب رضایت از زندگی به این مسئله رسیده بود که روابط، نقش مهمی در رضامندی دارد؛ این را بدون این که از روان‌شناسان، چیزی دیده یا شنیده باشد، و فقط بر اساس منابع اسلامی دست یافت.

رابعاً این که وی همه چیز را به احساس و هیجان برنگردانده و نقش شناخت را نیز دیده، یک نقطه مثبت است. واقعیتْ این است که نوع شناخت‌ها و باورهای افراد، نقش مهمّی در شادکامی آنها دارد. در منابع اسلامی نیز بخش مهمی از مباحث، رویکرد شناختی و باوری دارند.

خامساً اشکالی که در کلّ این نظریه وجود دارد این است که معلوم نیست چرا وی به این چند مؤلّفه رسیده است؟ روزی سه مؤلّفه را بیان می‏کند و روزی دیگر، پنج مؤلّفه را! البته همیشه در کار علمی بشر، تغییر و تحوّل وجود دارد، این اشکالی ندارد، امّا سؤال این است که ربط این مسائل سه یا پنج‏گانه با یکدیگر چیست و چه مناسباتی بین آنها برقرار است؟ و چرا اینها به عنوان مؤلّفه انتخاب شده‏اند؟ آیا یک تحلیل نظریِ خاص پشت آنها بوده یا صرفاً موارد پراکنده‏ای که بر اساس برخی تجربیات، دور هم جمع شده‏اند؟

امّا دیدگاه اسلامیِ شادکامی، بر یک منطق مشخّص استوار است؛ تعریفی دارد که دو جزء بودن شادکامی را نشان می‏دهد (خیر + سرور) و بر اساس آن، مؤلّفه‏های شادکامی استوار شده‏اند (زندگی خوب + زندگی شاد) که موجب رضامندی و نشاط می‏شوند. هر کدام از زندگی خوب و نشاط نیز ابعادی بر اساس واقعیّات زندگی پیدا می‏کنند.


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
738

همه آنها نقاط قوت هستند. وی معتقد است که این نظریه، هم از حیث روش۱ و هم از حیث ماده۲ (موضوع)، چندگانه و چند بُعدی است و در توضیح آن می‏گوید: هیجان مثبت، یک متغیّر ذهنی۳ است و توسط چگونگی تفکر و احساس شما تعریف می‏شود. مشارکت (زندگی مشتاقانه/مجذوبیت)، معنا، روابط و دستاورد، هم اجزای ذهنی دارند و هم اجزای عینی؛۴ زیرا شما می‏توانید فکر کنید که از میزان مشارکت، معنا، روابط خوب و دستاورد مناسبی برخوردار هستید و کاملاً در این مورد اشتباه کنید. امّا تفاوت در این جاست که بهزیستی نمی‏تواند فقط در ذهن و عقیده شما وجود داشته باشد؛ بهزیستی، ترکیبی از احساس خوبی داشتن و همچنین برخورداریِ واقعی از معنا، روابط مثبت و دستاورد است.۵

‏ بررسی و مقایسه

سلیگمن در این کتاب، تغییر جدّی‌ای در نظریه خود داده است که به آن می‏پردازیم:

اوّلاً مهم‌ترین تغییر این است که وی برای شادی، لذّت و رضامندی، دیگر آن جایگاه پیشین را قائل نیست. این، خیلی به نظریه استخراج شده از منابع اسلامی نزدیک است. ما نیز به این نتیجه رسیدیم که هیجانات مثبت، یکی از اجزای شادکامی است. این بدان جهت است که ـ همان گونه که در مبانی توضیح دادیم ـ شادکامی در انسان، یک ساخت روانی دارد که خداوند متعال، آن را طراحی کرده است و احساس آن نیز بر همان اساس شکل می‏گیرد. از این رو، هر طرح دیگری غیر از آن به نتیجه نخواهد رسید. سلیگمن نیز پس از بررسی‏ها و مشاهدات و مباحثات خود به این بُعد دست یافته است.

ثانیاً اضافه کردن بحث شکوفایی، یک نقطه مثبت به شمار می‏رود. در مباحث اسلامی دیدید که فلسفه همه عناصر زندگی و تقدیرهای خداوند متعال، چیزی است که ما پیش‌تر از آن به عنوان شکوفایی توحیدی یاد کردیم. از این جهت وی یک گام به واقعیت نزدیک شده

1.. method.

2.. substance.

3.. subjective variable.

4.. objective.

5.. شکوفایی، ص ۱۳۹۲، ص۲۹.

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64220
صفحه از 839
پرینت  ارسال به