721
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

بلندی برخوردار است.۱ از این رو، به دیدگاه اسلام نیز نزدیک است.

البته در این که «معنای زندگی چیست؟ و جایگاهش در الگوی شادکامی کجاست؟»، ممکن است تفاوت‏هایی بین این دو باشد. این با اصل نظریه توحید در شادکامی، ارتباط تنگاتنگ و تفکیک‏ناپذیر پیدا می‏کند. همان گونه که آن جا بیان شد، از دیدگاه اسلام، «اللّه»، تنها مسئله ارزشمندی است که می‏تواند معنای زندگی انسان قرار گیرد و به همه تلاش‏ها و ابعاد زندگی انسان جهت دهد. لذا از دیدگاه اسلام، معناداری، پس از توحید، در رأس عوامل شادکامی قرار دارد که به تمام زندگی جهت می‏دهد و بر هر دو بخش نشاط و رضامندی، سایه می‏گستراند و اختصاصی به بُعد خاصّی از آن ندارد.

بر اساس معارف اسلام، هم نشاط زندگی، هم بُعد حوادث (خوشایند و ناخوشایند) و هم بُعد وظایفِ (باید و نبایدِ) زندگی باید در راستای حرکت به سوی خداوند تنظیم شوند و رنگ الهی به خود بگیرند. با این بیان، روشن می‏شود که معناداری در نظریه شادکامی اسلام، هم در مفهوم و هم در جایگاهش، با نظریه سلیگمن تفاوت دارد. اللّه، معنای زندگی در تفکّر اسلامی است، به خلاف نظریه سلیگمن و نیز جایگاه آن در رأس عوامل قرار دارد، در حالی که سلیگمن، آخرین مرحله را معناداری می‏داند. در دیدگاه اسلام، از همان آغاز و در تمام مراحل زندگی باید این معنا (یعنی اللّه) جریان داشته باشد. البته این با تکامل منافات ندارد. همین حقیقت که ترسیم شد، می‏تواند لایه‏های گوناگون تکاملی داشته باشد و فرد هر چه پیش می‏رود، بر خلوص معنا و تقویت فضایل بیفزاید.

به نظر می‏رسد در نظر سلیگمن، مراتبی و تکاملی بودن با درجه اهمیت خلط شده است. این که درجه اهمیت معنا، بیشتر از فضایل و درجه اهمیت فضایل، بیشتر از شادی‏ها و لذّت‏هاست، سخن درستی است؛ امّا در مقام عمل، این اتفاق رخ نمی‏دهد. در فرایند تکامل، از همان آغاز باید همه چیز (شادی‏ها و فضیلت‏ها) معنادار باشند و این گونه نیست که در صحنه زندگی، نخست لذّت‏ها اتفاق افتند، سپس فضیلت‏ها و در آخر معناداری. در حقیقت، این مفاهیم سه‏گانه، در طول یکدیگر قرار ندارند؛ بلکه به نظر می‏رسد که لذّت و

1.. ر.ک:‏ فصل پنجم: عامل مشترک در شادکامی.


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
720

نشاط است و بخشی مربوط به رضامندی، و شکل سالم و کامل هر دو، وقتی صورت می‏گیرد که با فضیلت‏های اخلاقی مربوط به خود تنظیم شده باشد. برای نمونه، در حوزه لذّت، به فضیلت «عفّت» نیاز داریم تا آن را از لذّت‏های ویرانگر جدا سازد و به فضیلت «دوراندیشی یا حزم» نیاز داریم تا بر اساس پیش‏بینی آینده، لذّت‏های مفید را از نامفید تشخیص دهد و شادکامی پایدار را تأمین نماید.

در عین حال، به فضیلت «تقوا» نیازمندیم تا قدرت مهار نفس و پرهیز از لذّت‏های ویرانگر را به وی بدهد و به فضیلت «صبر» نیز نیاز داریم تا دشواریِ ترک لذّت‏های ویرانگر را بر خود هموار سازد.

همچنین رضامندی، فضیلتی است که در ادبیات اخلاقی و عرفانی از آن به عنوان «مقام رضا» یاد می‏شود و این خود به شکر و صبر تقسیم می‏شود که هر دو فضیلت اخلاقی ‏اند. وانگهی در بخش عوامل تحقّق‏بخش شادکامی نیز باز پای فضایل اخلاقی به میان می‏آید که در جای خود بیان شد. از این رو، می‏توان گفت که در نوع و تعداد فضیلت‏های اخلاقی و همچنین در طبقه‏بندی آنها و جایگاهشان در نظام شادکامی، تفاوت‏هایی بین دیدگاه اسلام و دیدگاه سلیگمن وجود دارد.

رابعاً مراد سلیگمن از زندگی بامعنا، جهت متعالی دادن به تلاش‏ها و فعّالیت‏هاست. از این رو، با نظریه معنادرمانیِ۱ ویکتور فرانکل، نزدیک است. نظریه فرانکل، بر معناجویی افراد در زندگی تأکید دارد. او معتقد است که رفتار انسان‏ها نه بر پایه لذّت‏گرایی نظریه روانکاوی فروید و نه بر پایه نظریه قدرت‏طلبی آدلر است؛ بلکه انسان‏‏ها در زندگی به دنبال معنا و مفهومی برای زندگی خود هستند.۲ اگر فردی نتواند معنایی در زندگی خویش بیابد، احساس پوچی به او دست می‏دهد و از زندگی ناامید می‏شود و ملالت و خستگی از زندگی، تمام وجودش را فرا می‏گیرد؛ امّا به لحاظ مطالعات اسلامی، معناداری ـ‏ که در ادبیات قدیم از آن به عنوان فلسفه زندگی یا هدف و نیّت رفتارها یاد می‏شد ـ‏،‏ از جایگاه

1.. Logo Therapy.

2.. فرانکل، ۱۹۶۵ (به نقل از براتی، ۱۳۸۸).

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64822
صفحه از 839
پرینت  ارسال به