699
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

این ساختار، برگرفته از واقعیت‏های زندگی است. لذا با جریان عمومیِ زندگی سازگار است؛ امّا چنین طرح منسجمی در نظریه آرگایل و دیگران به چشم نمی‏خورد. این را باید از نقاط قوّت الگوی اسلام دانست.

دهم. بحث فقدان عواطف منفی در نظریه آرگایل، بیشتر ناظر به موقعیت‏های سخت و تنش‏زا و اضطراب‏آور در زندگی است. وی این بُعد را از رضامندی جدا کرده و به عنوان مؤلّفه‏ای جداگانه، در نظر گرفته است. این تفکیک بر این اساس است که رضامندی، فقط ناظر به شرایط مثبت زندگی است، نه شرایط منفی و سخت؛ امّا بر اساس مطالعات اسلامی، دوران ناخوشایند و موقعیت‏های سخت زندگی نیز داخل در عنوان رضامندی قرار می‏گیرند. از این رو، رضامندی به دو بخش رضامندی در خوشایند و رضامندی در ناخوشایند تقسیم می‏شود. این از توانمندی‏های معارف دین است که رضامندی را در هر دو حالت خوشایند و ناخوشایند، تأمین می‏کند.

یازدهم. این نظریه، فراگیر نیست و تمامیِ موقعیت‏های زندگی را پوشش نمی‏دهد. گذشته از خوشایند و ناخوشایند، بُعد دیگر زندگی یعنی «تکالیف» در ساختار مباحث اسلامی وجود داشت که در این نظریه، و هیچ‏یک از دیگر نظریه‏ها به چشم نمی‏خورد. این بخش از واقعیت‏های زندگی ما نیز به رضامندی نیازمند است. گاه برخی از نارضایتی‏ها از زندگی به خاطر تکالیف دینی و اخلاقی است. یک نظریه جامع، آن است که تمامی ابعاد زندگی را پوشش دهد؛ امّا این نظریه، این بخش را در بر نمی‏گیرد.

چهار. نظریه زندگی کامل

از نظریه‏های مهم در باره شادکامی، نظریه «زندگی کامل»۱ سلیگمن است. سلیگمن، الگویی از چهار نوع زندگی نیک را مطرح می‏کند که همچون نظریه ارسطو، بر یک نظام سلسله‌مراتبی و از ساده به پیچیده، تدوین یافته ‏است. سلیگمن، ساده‏ترین زندگی از انواع چهارگانه زندگی خوب (نیک) را «زندگی لذّت‏بخش»۲ می‏نامد. پس از آن «زندگی

1.. full life.

2.. a pleasant life.


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
698

دیگری مسئله «مقایسه» است که بر اساس تحقیقات دانشمندان، نوع صعودیِ آن، موجب نارضایتی و نوع نزولیِ آن، موجب رضامندی می‏گردد. این نیز در منابع اسلامی، پیشینه دارد. بر اساس منابع اسلامی، مقایسه بر رضامندی در همه موقعیت‏های خوشایند و ناخوشایند زندگی (و نه تنها موقعیت خوشایند آنچنان که روان‏شناسان می‏گویند)، اثر دارد؛ با این تفاوت که در خوشایند، از نوع نزولی آن ـ که در فصل دوازدهم، بحث «مدیریت مقایسه» به آن پرداختیم ـ و در ناخوشایند، از نوع صعودی آن ـ که در فصل سیزدهم، بحث «مقایسه صعودی» آن را بررسی کردیم.

هشتم. روان‏شناسان، تحقیقات پُردامنه‏ای در باره مذهب صورت داده‏اند. همان گونه که گذشت، این تحقیقات، گاه مذهب را عامل هیجان و سرور می‏دانند و گاه عامل خشنودی و رضامندی. در این باره باید گفت که اوّلاً در معارف اسلامی و در این پژوهش، مذهب و دین به معنای خاص کلمه ـ‏ که شامل برخی مناسک و رفتارهای عبادی در کنار دیگر عوامل باشد ـ‏ به کار نرفته است. در روان‏شناسی، این عنصر به عنوان یکی از عوامل و در کنار دیگر عوامل دانسته می‏شود. هر چند این معنا کاملاً غلط نیست؛ امّا دین و مذهب برای مسلمانان در این گونه مباحث، معنای عامی دارد. ما آن را شیوه‏ای از زندگی می‏دانیم که تمامی ابعاد زندگی را در بر می‏گیرد و برای آن، برنامه دارد و اساس و محور آن نیز توحید است. ثانیاً با این بیان، روشن می‏شود که جایگاه مذهب، نه در رتبه عوامل که در رتبه راهبرد کلان است. به همین جهت، ما مذهب و دینداری را نه به عنوان یک عامل در کنار دیگر عوامل، بلکه مبنای نظریِ الگوی شادکامی قرار دادیم و معتقدیم کسی می‏تواند به شادکامی دست یابد که دیندار باشد و دیندار کسی است که توحید را به معنای فراگیرش پذیرفته باشد و در عینیت زندگی، آن را جاری سازد. نمود این جاری‏سازی توحید در متن زندگی، همان چیزی است که عوامل کلان و جزئیِ شادکامی را به وجود می‏آورند و ما آنها را در فصول متعدد این اثر، به تفصیل بیان نمودیم.

نهم. در بحث رضامندی، ساختاری در مطالعات اسلامی وجود داشت که بر دو محور اساسی (خوشایند ـ ناخوشایند) و سه محور فرعی (مصیبت ـ نعمت ـ تکلیف)، استوار بود.

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64222
صفحه از 839
پرینت  ارسال به