655
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

این باورند که برای شادکامی، پایه‏های نظری گوناگونی ارائه شده است؛ باید گفت که در آغاز، تنها تحقیقات پراکنده‏ای در این زمینه صورت می‏گرفته است؛ امّا پس از انجام شدن پژوهش‏های فراوان، آرام‏آرام تئوری‏های شادکامی، طراحی و ارائه شدند. فروه معتقد است که به طور کلّی و تا آن جا که به متون روان‏شناسی ارتباط دارد، چندین نظریه در باره شادکامی مطرح شده‌اند.۱ از زمان ارسطو تا کنون، تئوری‏های گوناگونی در باره شادکامی ارائه شده‏اند که روان‏شناسان به گونه‏های‏ مختلفی آنها را طبقه‏بندی کرده‏اند که در ادامه به آنها می‏پردازیم.

یک. نظریه لذّت‏گرایی

پیش‏تر در بحث رویکرد لذّت‏گرایی، در این باره سخن گفتیم. بر اساس این نظریه، زندگی شاد، زندگی‏ای است که در آن، احساسات خوب (لذّت)، در حداکثر مقدار خود و احساسات بد (درد و ناراحتی)، در حداقل میزان باشند. بدین ترتیب، در این نظریه، شادکامی، مجموعه‏ای از همه احساسات موجود در زندگی است. مطابق این نظریه، عامل اساسی در شادکامی، لذّت بردن است. اگر انسان، درد و رنج نکشد و زندگی‏اش از لذّت سرشار باشد، احساس شادکامی خواهد کرد. لذّت‏گرایان، تنها جزء شادکامی را «لذّت‏ها» دانسته‌اند و بر این باورند که لذّت بردن و فقدان درد و رنج، موجب احساس شادکامی می‏گردد. از این رو، انواع لذّت‏ها جزء عوامل شادکامی به شمار می‏روند و تأمین آنها موجب احساس شادکامی می‏شود.

‏ بررسی و مقایسه

آنچه در بررسی و مقایسه این نظریه، می‏توان گفت این است که:

اوّلاً شادکامی وقتی تحقّق می‏یابد که همه ابعاد انسان را در بربگیرد و لذّت، تنها بُعد وجودیِ انسان نیست. این نظریه، فقط به یکی از ابعاد انسان می‏پردازد و دیگر ابعاد را نادیده گرفته است. از این رو، نمی‏تواند شادکامی واقعی را تحقّق بخشد. به همین جهت ـ‏ و همان گونه که پیش‏تر گذشت ـ‏ در نظریه شادکامی اسلام، لذّت، جای دارد؛ امّا نه بدین شکل.

1.. فروه، ۲۰۰۹ (به نقل از براتی، ۱۳۸۸).


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
654

بیان می‏دارد که هر کدام، قادر به تبیین بخش‏هایی از شادکامی هستند، نه تمام آن. یکی از آنها «تبیین‏های فیزیولوژیک» است که بر اساس آن، خُلق و خوی مثبت، توسط انتقال‌دهنده‏های عصبی (نظیر دوپامین و سروتونین) ایجاد می‏شود. این حالت توسط ورزش یا دارو یا مخدرها می‏تواند به وجود آید.

تبیین دیگر، مربوط به «روابط اجتماعی» است. بر اساس مشاهدات تجربی، عشق، منبع عظیمی از مسرّت است و روابط اجتماعی و شادی را متأثّر می‏سازد. به اعتقاد وی، بین شادکامی و معاشرت، رابطه نزدیکی وجود دارد؛ امّا معلوم نیست این رابطه چگونه است.

تبیین دیگر، به «تأمین نیازها» اختصاص دارد. بر اساس این دیدگاه، برخورداری از امکانات زندگی، از منابع شادکامی به شمار می‏روند، امّا تأثیر این عامل ناچیز است! چون رضایت از این امور، بسته به عوامل شناختی نیز دارد.

تبیین دیگر، مربوط به «فعالیت‏ها و موفّقیت‏ها» اختصاص دارد. بر اساس این تبیین، بخشی از رضایت، ممکن است از لذّت بردن از کاربرد مهارت‏ها و دستیابی به اهداف حاصل شود. بر این اساس، شادکامی از طریق تعهّد نسبت به اهداف قابل دستیابی و با ارزش افزایش می‏یابد. این ممکن است به خاطر افزایش عزّت نفس باشد. سپس وی تأکید می‏کند که این نظریه‏ها هنوز به خوبی شرح و بسط داده نشده‏اند؛ امّا ممکن است منابع مهم شادکامی را توجیه کنند.۱

بنا بر این، تئوری‏های فیزیولوژیک، اجتماعی، نیازها و موفّقیت می‏توانند بخشی از عوامل شادکامی را تبیین کنند؛ امّا نمی‏توانند همه ابعاد آن را پوشش دهند. لذا به اعتقاد وی تا رسیدن به یک تئوری فراگیر، فاصله وجود دارد. ادّعای فقدان نظریه، از سوی آرگایل، با توجّه به زمان تألیف کتاب، درست بوده است؛ امّا اکنون پس از گذشت سال‏ها و انجام یافتن تحقیقات گوناگون، وضعیتْ متفاوت شده که در ادامه، به آن می‏پردازیم.

الف ـ‏ نظریه‏های نخستین

به خلاف آرگایل، و پس از گذشت زمان و انجام یافتن پژوهش‏های فراوان، اکنون برخی بر

1.. آرگایل، ۱۳۸۲، ص۳۴۴ ـ ۳۴۶.

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64193
صفحه از 839
پرینت  ارسال به