حالتهای عاطفی در مورد احساسات لذّت و عدم لذّت ناشی از تغییرات بدنی، به نظریهپردازی پرداخت. در نظریه فروید نیز لذّت و اصل لذّت، جایگاه خاصّی دارد.
براتی معتقد است که این رویکرد در روانشناسی مثبتگرا نیز جای پایی دارد. وی در توضیح آن میگوید:
در دو دهه اخیر و با طرح مقوله بهزیستی روانی۱ و انواع آن و نیز توجّه به شادی در روانشناسی، رویکرد لذّتگرا دوباره در متون روانشناسی، مطرح شده است؛ از جمله در بحث شادکامی۲ و نیز در بحث شادی و نشاط که دینر به مطالعه آن پرداخته۳ و در مباحث کلّیِ نظریه شادکامی که توسط کاهمن۴ و همکاران وی بررسی شده،۵ گفته شده که این مفهوم، با رویکرد لذّتگرا پیوند دارد. طبق گفته دسی و رایان، در این دیدگاهها چنین عنوان شده که شادکامی به یک معنا، عبارت است از: وجود هیجانهای مثبت و نبود هیجانهای منفی و این یعنی افزایش لذّت و کاستن از درد.۶ یورگنسن و نفستاد با ملاحظه دیدگاه سلیگمن در مورد «شادکامی اصیل»۷ مینویسند که رویکرد لذّتگرا بر هیجانها معطوف است.۸
به نظر میرسد این که در الگوی شادکامیِ روانشناسان مثبتگرا، اموری از جنس لذّت وجود داشته باشد، غیر از این است که رویکردشان «لذّتگرا» باشد. بنا بر این، با تأیید وجود عنصر لذّت در این الگوها، نمیتوان آن را یک رویکرد در شادکامی دانست. با این بیان، روشن میشود که حتّی سخن یورگنسن و نفستاد نیز درست است، بدون این که به معنای رویکرد لذّتگرایی در شادکامی و زندگی خوب باشد؛ چرا که وی از لذّتگرایی به عنوان رویکرد حاکم بر هیجانات نام میبَرَد و این غیر از رویکرد حاکم بر زندگی خوب است.
1.. well ـ being.
2.. happiness.
3.. داینر، ۱۹۸۴ (به نقل از براتی، ۱۳۸۸).
4.. Kahneman,D.
5.. کاهمن و همکاران، ۱۹۹۹ (به نقل از براتی ۱۳۸۸).
6.. دسی ورایان، ۲۰۰۸ (به نقل از براتی، ۱۳۸۸).
7.. authentic happiness.
8.. یورگنسن و نفستاد، ۲۰۰۴ (به نقل از براتی، ۱۳۸۸).