عامل، فشارهای روانی خود را کنترل میکردند. امام کاظم علیه السلام میفرماید:
۰.إنَّ رَسولَ اللّهِ کانَ یَأتیهِ الاَعرابِیُّ فَیُهدِی لَهُ الهَدِیَةَ ثُمَّ یَقولُ مَکانَهُ اَعطِنا ثَمَنَ هَدِیَّتِنا! فَیَضحَکُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وکانَ إذا اغتَمَّ یَقولُ: ما فَعَلَ الأعرابِیُّ لَیتَهُ اَتانا.۱
۰.گاهی عربی بادیهنشین، خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میرسید و هدیه برای ایشان میآورد و تقدیم پیامبر صلی الله علیه و آله میکرد. سپس میگفت: پول هدیه ما را بده! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میخندید و هر گاه اندوهگین میشد، میفرمود: «آن اعرابی چه کرد! ای کاش دوباره میآمد!».
با ورود اسلام به حجاز به عنوان یک آیین زندگی، برخی از اهل ایمان، از اموری مثل خندیدن و مزاح کردن، دوری مینمودند و زندگی را فقط در نماز و روزه و مناجات خلاصه کرده بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله با این انحراف به مبارزه برخاست و رعایت اعتدال را سفارش کرد و از آن جا که آنان خود را پیرو پیامبر صلی الله علیه و آله میدانستند، ایشان میفرمود: «من هم بشری مثل شما هستم که با شما شوخی میکنم».۲ در تاریخ نیز بسیاری از افراد بیان کردهاند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از شوخترین مردم بود.۳
ده. لذّت خندیدن
خندیدن، یکی دیگر از اموری است که موجب نشاط و شادابی میگردد. همان گونه که پیشتر نیز اشاره شد، برخی افراد، لذّتهای دنیوی را با ایمان و دینداری در تضاد میدانستند و تنها عبادت کردن را میپسندیدند. لذا در موضوع ما، از خندیدن پرهیز میکردند و تنها گریه کردن را مشروع میدانستند. این در حالی است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در برابر این جریان ایستاد و خندیدن را از سنت خود دانست.۴ این نشان میدهد که عبادت پایدار، در گرو تعادل در همه امور از جمله خنده و گریه است. وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با دیگران
1.. الکافی، ج۲، ص۶۶۳، ح۱.
2.. إنَّما أنَا بَشَرٌ مِثلُکم اُمازِحُکم (الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۹۴، ح۲۵۷۹؛ کنز العمّال، ج۳، ص۶۴۸).
3.. کانَ النبی صلی الله علیه و آله من أَفکهِ الناسِ (تاریخ مدینة دمشق، ج۴، ص۳۷؛ کنز العمّال، ج۷، ص۱۴۰، ح۱۸۴۰۰).
ابن عباس: کان فی النَّبِیّ صلی الله علیه و آله دُعابَةٌ (تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۰۸).
4.. أَلَا إِنَّ لِکلِّ عِبَادَةٍ شِرَّةً ثُمَّ تَصِیرُ إِلَی فَتْرَةٍ فَمَنْ صَارَتْ شِرَّةُ عِبَادَتِهِ إِلَی سُنَّتِی فَقَدِ اهْتَدَی وَ مَنْ خَالَفَ سُنَّتِی فَقَدْ ضَلَّ وَ کانَ عَمَلُهُ فِی تَبَابٍ امّا إِنِّی أُصَلِّی وَ أَنَامُ وَ أَصُومُ وَ أُفْطِرُ وَ أَضْحَک وَ أَبْکی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ مِنْهَاجِی وَ سُنَّتِی فَلَیسَ مِنِّی (الکافی، ج۲، ص۸۵، ح۱).