موضوع، ویژه شریعت و افراد دیندار نیست. در همه جوامع، مسئله تکلیفهای قانونی وجود دارد و افراد باید نسبت به آن ملتزم باشند. طبیعی است که این امر، چون لذّت انسان را محدود و فرد را به محنت مجبور میکند، سخت و دشوار خواهد بود. در این موضع نیز همانند مصیبت، نیازمند صبر هستیم تا فشار روانی آن را کاهش دهد. بدین منظور، روشهایی در متون دین وجود دارند که ویژه صبر در تکلیفاند. یکی از آنها مربوط به «حکمت تشریع» است. اگر انسان، فایده تشریع را سود خداوند بداند، از تکلیف، ناخرسند و بیتاب میشود؛ امّا اگر بداند که مصلحت وی در تکالیف نهفته است و فایدهاش تنها به او میرسد، احساس رضایت خواهد کرد.
دومی به تصوّر فرد از دین، از زاویه دشواری و آسانی مربوط میشود. اگر انسان تکالیف دین را طاقتفرسا بداند، تحمّل او تاب خواهد شد و ناراضی میگردد. امّا اگر بداند که تکالیف دینی به اندازه طاقت عموم انسانهاست و در شرایط خاص نیز برای افراد ناتوان کاهش مییابد، احساس بد او از بین میرود و حسّ خوبی نسبت به آن پیدا میکند.
سومی مربوط به سبک دینداری فرد است. دو مورد پیشین، مربوط به ماهیت خود دین بود؛ امّا این مورد، به چگونگی دینداری افراد مربوط میشود. اگر کسی دین را ــ که آسان و مطابق با توان افراد است ــ طاقتفرسا بداند و به شدّت بر خود سخت بگیرد و از آزادیهای آن استفاده ننماید، بدیهی است که احساس ناخوشایندی نسبت به آن خواهد داشت؛ امّا اگر نرم و منعطف، دینداری کند، دچار احساس ناخوشایند نمیشود و بلکه حس خوبی نسبت به آن پیدا خواهد کرد.
چهارمی مربوط به خویشتنداری در برابر وسوسههای ضد تکلیف است. تکلیف با وسوسه همراه و البته در تضاد است. همیشه انسان نسبت به ترک تکلیف وسوسه میشود. حال اگر انسان تکلیفمدار، مهارت و توانمندی مقاومت در برابر وسوسهها را نداشته باشد، به شدّت دچار مشکل میشود. امّا افرادی که از مهارت کافی برخوردارند، راحتتر میتوانند از وسوسهها پیشگیری کنند و یا آنها را مهار نمایند. بنا بر این، توانمندی در مهار وسوسهها از عوامل مهم در تقویت توان صبر و بردباری است.