برای انسان خردمند، زیبنده است که هر گاه گرفتاریای به او رسید، کنار آن بیارامد تا زمان آن به سر آید؛ چرا که دفع کردن آن، پیش از سرآمدن زمان آن، افزودن بر رنج آن است.
پذیرش موقعیت، نشانه خردمندی است و خردمند، کار بیهوده نمیکند. سختیها چون برگشتناپذیرند، درافتادن با آنها و ستیز کردن با آنها بیفایده و بلکه زیانآور خواهد بود. بنا بر این، خِرد، حکم میکند که انسان «در برابر سختیها» نَایستد؛ بلکه «در کنار سختیها» قرار گیرد. قرار گرفتن در کنار سختیها، امکان مدیریت و مهار کردن سختیها را به وجود میآورد؛ بر خلاف بیتابی کردن و در برابر سختیها قرار گرفتن که انسان را ناتوان میسازد.
معاذ بن جبل، یکی از اصحاب پیامبرصلی الله علیه و آله است که فرزند خود را از دست میدهد و بیتاب میگردد. پیامبرصلی الله علیه و آله نامهای به وی مینویسد و مصیبت فرزندش را به وی تسلیت میگوید. پیامبرصلی الله علیه و آله در بخشی از نامه، به دو مسئله مهم اشاره میفرماید: یکی «اجتنابناپذیری سختیها» است و دیگری «برگشتناپذیری سختیها» و بدینسان، او را آرام میسازند.۱
بیماری، یکی از سختیهای زندگی است که پاداش فراوان برای آن، قرار داده شده است؛ امّا مشروط به پذیرش آن است. یعنی هنگامی فرد بیمار، پاداش میگیرد که بیماری را بپذیرد، نه این که با آن دربیفتد و لب به شکایت بگشاید.۲ به خوبی روشن است که پذیرفتن واقعیت، یکی از مفاهیم مهمی است که هنگام بروز سختیها باید به آن توجّه کرد.
اشعث بن قیس، برادری داشت که فوت کرد و او را عزادار ساخت. امیر مؤمنانعلیه السلام به ملاقات او رفت و او را تسلیت داد و به «برگشتناپذیریِ سختیها» استناد کرده از این عبارت امام علی علیه السلام اینگونه میتوان نتیجه گرفت که: بیتابی کردن و درافتادن با سختیها،