53
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

نخست، رشد سطح زندگی مادّی که بر اساس آن، مردم به دنبال چیزی فراتر از بقا بودند. دیگری، رویکرد دموکراتیک در احترام گذاشتن به اندیشه و احساس افراد در باره زندگی‏شان. سوم، رواج روزافزون فردگرایی در جهان که توجّه افراد را به احساسات و باورهای خودشان معطوف می‏سازد.۱ بر این مبنا، نظریه‏های گوناگونی نیز ارائه شده که در فصل هفتم به آنها خواهیم پرداخت.

چهار. اسلام

در متون دینی (قرآن و حدیث) نیز این مسئله به صورت گسترده، مورد بحث قرار گرفته است. به همین جهت، اندیشمندان مسلمان نیز به این موضوع پرداخته‏اند که شاید بیشتر، رویکرد اخلاقی داشته باشد. امّا با رویکرد روان‏شناختی، تنها یک پژوهش اختصاصی توسط کاظم علی‏محمّدی به عنوان پایان‏نامه کارشناسی ارشد، صورت گرفته که در سال ۱۳۸۸ دفاع شده است. این پژوهش، هر چند به شادکامی از دیدگاه اسلام و ساخت آزمون آن اختصاص دارد، امّا مباحث اسلامی آن به شدّت اندک است.

ایشان، بیشتر به بررسی دیدگاه‏های روان‏شناسان، فلاسفه و حکمای اسلامی پرداخته است و در بحثی کوتاه، آیات و روایاتی را بیان نموده و بدون این که پایه روشن و متقنی برای شادکامی از دیدگاه اسلام ارائه کرده باشد، عوامل آن را در چهار گروه دسته‏بندی کرده که عبارت‏اند از: ۱. مقوله زیستی ـ‏ رفتاری؛ ۲. مقوله عاطفی ـ‏ معنوی؛ ۳. مقوله شناختی (فکری ـ‏ ذهنی)؛ ۴. مقوله صفات شخصیتی.

وی برای یافتن آیات و روایات، بیش از سی کلیدواژه را معرفی کرده است؛ ولی مشخص نیست چه توجیهی دارد و بر چه اساسی این واژه‏ها انتخاب شده‏اند که این به دلیل فقدان پایه و چارچوب نظریِ مشخّص است. البته کار ایشان در حدّ خود قابل تقدیر است؛ امّا نمی‏تواند مورد اتّکا قرار گیرد؛ بویژه که ایشان آزمونی برای سنجش شادکامی ارائه کرده‏اند که در این مسئله باید با احتیاط عمل نمود.

کار نقلی ـ تحلیلی دیگری که صورت گرفته و تا حدود زیادی به این موضوع نزدیک ​

1.. Diener., Lucas., oishi (۲۰۰۲).


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
52

سال ۱۹۲۵م، فلوگل،۱ حالات خُلقی را مورد مطالعه قرار داد. این تحقیق وی را می‏توان پیش‏گام رویکردهای جدید نمونه‏گیریِ تجربی دانست. بعد از جنگ جهانی دوم، گالپ،۲ کانتریل۳ و گورین۴ و همکارانش، پیشگامان به‏کارگیری تحقیقات زمینه‏یابی در مقیاس وسیع، به عنوان یک روش ارزیابی بودند.

در سال ۱۹۶۷م، ویلسون،۵ تحقیقات اندک صورت گرفته در باره «شادکامی علمی» را بررسی و تجدید نظر کرد.

در سال ۱۹۶۹م، تحقیقات نورمن بردبرن،۶ نشان داد که عواطف خوشایند و ناخوشایند تا حدّی مستقل از یکدیگرند و همبسته‏های متفاوتی دارند و صرفاً متضاد هم نیستند. بنا بر این برای دستیابی به تصویری واقعی از بهزیستی افراد، این عواطف باید جداگانه مورد مطالعه قرار گیرند. این یافته نشان داد که تلاش‏های روان‏شناسی بالینی برای حذف حالات منفی، لزوماً به شکل‏گیری و پروراندن حالات مثبت نمی‏انجامد.

در سال ۱۹۸۴م، داینر، اطلاعات نسبتاً کامل‏ترِ جمع‏آوری شده در اواسط دهه ۱۹۸۰م، در زمینه بهزیستی روانی را مورد بررسی قرار داد. در این دوران، بهزیستی روانی در حال تبدیل شدن به یک حوزه علمی بود. نتایج نقد داینر به همراه چند کتاب با موضوع بهزیستی روانی منتشر شد و در سال ۱۹۹۹م، داینر، سو،۷ لوکاس و اسمیت،۸ مقاله جدیدی را در باره ادبیات جدید در این حوزه، در خبرنامه روان‏شناختی،۹ به چاپ رساندند.

به هر حال، رشته بهزیستی روانی، به سرعت رشد کرد و این، مرهون سه عامل است: ​

1.. Flugel.

2.. Gallup.

3.. Cantril.

4.. Gurin.

5.. Wilson.

6.. Bradburn, N.

7.. Suh, N.

8.. Smith.

9.. Psychological Bulletin.

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64494
صفحه از 839
پرینت  ارسال به