چیزهایی بهرهمند میگردد و از چیزهای دیگری محروم. مثلاً یک معلّم، چیزهای بسیاری میداند؛ ولی ممکن است از مکانیکی، کشاورزی، نقاشی، کفّاشی و... بیخبر باشد. این، هرگز عیب نیست. این تفاوتها وجود دارند و باید با کمال شهامت، آنها را پذیرفت. مهم این است که ارزش واقعی را درک کنیم. بدیهی است که فرزندان دنیا، از نعمت دنیا بهرهمندند؛ باید دید آنها از چه چیزی محروماند؟ قرآن کریم میفرماید:
۰.(مَن کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْأَخِرَةِ نَزِدْ لَهُو فِی حَرْثِهِ وَ مَن کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَا لَهُ فِی الْأَخِرَةِ مِن نَّصِیبٍ.۱
۰.و کسی که کِشت این دنیا را بخواهد، از آن به او میدهیم؛ ولی در آخرت، او را نصیبی نیست).
در این جا باید پذیرفت که «فرزند دنیا» از «دنیا» بهرهمند است. در پذیرش این مطلب، هیچ ترسی نباید به خود راه داد. امّا باید پذیرفت که «فرزند دین» از نعمت «معرفت خدا» بهرهمند است، هرچند از دنیای فرزندان دنیا بیبهره باشد. این تفاوت را با کمال شهامت میپذیریم؛ همانگونه که تفاوت میان معلّم و کفّاش را پذیرفتیم. دو راه وجود دارد: «دین» و «دنیا» و هر کدام بهرهمندیها و محرومیتهای خاص خود را دارد.۲ تردیدی نیست که اهل دنیا در مقابل بهرهمندیهایی که دارند، محرومیتهایی نیز در انتظار آنهاست. اهل دین نیز هرچند محرومیتهایی دارند، امّا بهرهمندیهایی نیز نصیبشان میشود. این صحیح نیست که در یک مقایسه غیرمنطقی، «محرومیت دنیاییِ اهل دین» را با «بهرهمندیِ دنیاییِ اهل دنیا» مقایسه کنیم و چشم بر «محرومیتهایِ اهل دنیا» و «بهرهمندیهایِ اهل دین» ببندیم.
یکی از علل فشار روانی اهل دین، این است که بهرهمندیِ دنیاگرایان را کامل و محرومیت خود را نیز کامل ارزیابی میکنند. این احساس محرومیت فراگیر، تنیدگی دینداران را به شدت افزایش میدهد و حال آنکه اهل دین نیز بهرهمندیهای فراوانی دارند که با بهرهمندی اهل دنیا، قابل مقایسه نیست. اگر این غفلت، به توجّه و شناخت تبدیل شود، مقایسه صعودی، رخت برمیبندد و فشارهای روانی کاهش مییابد و زندگی دینی، لذّت خود را نشان میدهد و بدینسان، درجه شادمانی و رضامندی افزایش مییابد.