دارد، کم میداند و برای تأمین زندگی، ناکافی میشمرد.
یکی از عوامل این پدیده، مقایسه صعودی است. مقایسه صعودی، احساس ناکافی بودن را به همراه میآورد؛ چون موجب ناچیزشماریِ داشتهها میگردد؛ امّا مقایسه نزولی، به احساس کافی بودن منجر میشود؛ چون داشتههای زندگی را نمایان میسازد. نمیگوییم مقایسه نزولی موجب میشود که انسان، تصوّر کند بالاترین روزیها را دارد؛ بلکه مقایسه نزولی، این احساس را به وجود میآورد که با همین مقدار هم میتوان زندگی کرد؛ چون دیگرانی را دیده که در وضع سختتری زندگی میکنند.۱
مهار مقایسه صعودی
هر چند اختلاف سطح زندگی، واقعیتی اجتماعی است، امّا در عین حال، مقایسه کردن، خارج از اختیار ما نیست. ما میتوانیم بر فرایند مقایسه کردن، «تأثیرگذار» باشیم و آن را «مدیریت» کنیم. بنا بر این، با توجّه به حساسیت موضوع، به دست آوردن توانمندی برای مدیریت مقایسه اجتماعی، ضرورتی اجتنابناپذیر است.
شاید برخی بر این باور باشند که چون زندگیهای برتر وجود دارند، مقایسه صعودی، تخلّفناپذیر است. در پاسخ باید گفت که تفاوت زندگیها و مشاهده زندگیهای برتر، واقعیتی تغییرناپذیر است؛ امّا مشاهده، به معنای حتمی بودن مقایسه نیست. میان مشاهده تا مقایسه، «چشم دوختن» قرار دارد و این، با مشاهده تفاوت دارد. میتوان دید، امّا مقایسه نکرد. این موضوع را به خوبی میتوان در داستان قارون دید. قارون از ثروت فراوانی برخوردار بود که فقط کلید گنجهای او را چند انسان نیرومند حمل میکردند.۲ او زندگی اشرافی و خیرهکنندهای داشت. مشاهده زندگی او دیگران را به مقایسه وامیداشت و آرزوی زندگی قارونی را در آنان به جوش میآورد. امّا در طرف دیگر، گروهی بودند که هرچند