از آنکه نعمت به دست خداوند است و انسان باید برای بهرهمند شدن، رو به خدا آورد و از او درخواست کند. کدام یک بهتر است: آرزوی نابودیِ نعمت دیگران را داشتن ـ که این همه، آثار زیانبخش دارد و تأثیری هم بر طرف مقابل نمیگذارد ـ ؟ یا رو به خدا آوردن و دست به دعا برداشتن و از خداوندی ـ که مالک آفرینش و خزانههای آن است، درخواست کردن؟ امام زین العابدینعلیه السلام راه دوم را برمیگزیند. در دعای بیست و دوم صحیفه سجادیه میخوانیم:
۰.اللَّهُمَّ... ارزُقنی سَلامَةَ الصَّدرِ مِنَ الحَسَدِ حَتّی لا أحسُدَ أحَداً مِن خَلقِک عَلی شَیءٍ مِن فَضلِک وحَتّی لا أری نِعمَةً مِن نِعَمِک عَلی أحَدٍ مِن خَلقِک فی دینٍ أو دُنیا أو عافِیةٍ أو تَقوی أو سَعَةٍ أو رَخاءٍ... إلّا رَجَوتُ لِنَفسی أفضَلَ ذلِک بِک ومِنک.
۰.خداوندا!... سینهای سالم از حسادت، روزیِ من گردان تا نسبت به هیچ یک از آفریدههای تو، به خاطر هیچ برتریای که تو به آنان دادهای، حسادت نورزم و تا اینکه هیچ نعمت دینی یا دنیایی یا سلامتی یا تقوا یا گشودگی یا راحتی... را که به هر یک از بندگانت دادهای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خودم به وسیله تو و از تو آرزو کنم.
روش صحیح: مقایسه نزولی
مقایسهای که سطح رضامندی را افزایش میدهد، مقایسه نزولی است. مقایسه نزولی یعنی نگاه کردن به زیردست و مقایسه زندگی خود با زندگی آنان. مقایسه نزولی، یکی از عوامل شادکامی و رضامندی است. سؤال این است که مقایسه صعودی، چه تأثیر روانیای دارد که به نارضایتی منجر میشود؟ مقایسه نزولی، نقاط مثبت و امیدوارکننده زندگی را ـ که زیر سایه سیاه مقایسه صعودی از دیدهها پنهان شده است ـ هویدا میکند. مقایسه نزولی، از آن دست آموزههای توهّمزا نیست که بگوید به خود تلقین کن، وضع خوبی داری و از بهترین زندگیها برخورداری و در بهترین مکانها ساکن هستی و بهترین شغل و همسر را داری و.... آموزه دین، نه مقایسه صعودی ناامیدکننده را میپذیرد و نه تلقینهای توهّمزا را. آموزه دین، مبتنی بر درک واقعیتها و شناخت نقاط مثبت موجود است، نه توهّم وجود آنها. هنر مقایسه نزولی، این است که نقاط مثبت امیدوارکننده زندگی را آشکار میسازد و در برابر دید فرد قرار میدهد. این، کارکرد روانی مقایسه نزولی است. پیامبرصلی الله علیه و آله در این باره میفرماید: