491
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

از مجموع این موارد می‏توان دریافت که نگاه تک‏بُعدی به داشته‏ها، یکی از عوامل نارضایتی است. چنانچه در مصداق‏شناسی گذشت، اگر افراد به مجموعه آنچه برای شادکامی انسان یک امکان و داشته به شمار می‏رود، آگاه شوند و سپس به آن توجّه نمایند، خواهند دید که چیزهای فراوانی برای بالیدن وجود دارد و هیچ گاه دچار احساس محرومیت نمی‏شوند.

دو. مدیریت مقایسه‏ها

یکی از راه‏هایی که در زندگی‏مان برای ارزیابی وضعیت خود به کار می‏بریم، مقایسه کردن خود با دیگران است. در این مقایسه، انسان، موقعیت اجتماعی و کامیابی زندگی خود را شناسایی می‏کند. رهاورد این مقایسه، یا شادکامی و رضایت از زندگی، همراه با امید و پویایی است و یا ناخرسندی و نارضایتی از زندگی، همراه با ناامیدی و ناتوانی است. در ادامه، به بررسی این دو گونه مقایسه می‏پردازیم.

روش غلط: مقایسه صعودی

مقایسه صعودی، موجب کاهش رضامندی در موقعیت خوشایند می‏گردد. کسی که وضع خود را با کسانی که در سطح بالاتری قرار دارند، مقایسه کند، رضایت او از زندگی خودش پایین می‏آید. این بدان جهت است که مقایسه وضع خود با وضع کسانی که در موقعیت برتری قرار دارند، سبب «کوچک‌شماری داشته‏های خود» و «بزرگ‏نمایی داشته‏های دیگران» و سپس «تمرکز بر نداشته‏های خود و برتری دیگران»، مانع دیدن داشته‏های خود می‏شود، همانند خورشید که در روز، مانع دیده شدن ماه و ستارگان می‏شود. در زندگی، چیزهای فراوانی وجود دارند که می‏شود به خاطر آنها زندگی بانشاط و شادی داشت. مقایسه صعودی سبب می‏شود که انسان، آنچه را در خود دارد، نبیند و پیوسته حسرت زندگی دیگران را بخورد. آن کوچک‏شماری و این بزرگ‏نمایی و آن تمرکز بر نداشته‏ها، مجموعاً وضعیت بسیار سخت و آزاردهنده‏ای را به وجود می‏آورند که به ناخرسندی و نارضایتی از زندگی می‌انجامد.

در روایتی از امام صادق‏علیه السلام تصریح شده است که مقایسه صعودی، موجب استصغار (کوچک شمردن) نعمت می‏شود و همین امر، سبب کاهش شکرگزاری می‏گردد. همچنین


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
490

گونه که شما دوست می‏دارید». آن گاه فرمود: «به خدا سوگند که او غنی است».۱

شیخ طوسی در کتاب الأمالی از امام کاظمعلیه السلام نقل می‏کند که: مردی نزد سرورمان امام صادقعلیه السلام آمد و از ناداری شِکوه کرد. امامعلیه السلام فرمود: «چنان نیست که تو می‏گویی و به نظر من تو فقیر نیستی». مرد گفت: سرورم! به خدا قسم که خوراک شب خود را هم ندارم. و نمونه‏هایی از ناداری خود را برشمرد؛ امّا امام صادقعلیه السلام پیوسته گفته او را تکذیب می‏کرد، تا آن جا که به او فرمود: «به من بگو اگر صد دینار به تو بدهند تا از ما بیزاری بجویی، آن را می‏ستانی؟». گفت: نه. امامعلیه السلام مبلغ را به هزار دینار رسانید و آن مرد هر بار سوگند می‏خورد که این کار را نخواهد کرد. سپس امامعلیه السلام به او فرمود: «کسی که چنین کالایی دارد و آن را با این قیمت نمی‏فروشد، آیا نادار است؟».۲

ابوهاشم جعفری، یکی از کسانی است که وقتی به شدّت گرفتار می‌شود و در تنگنای سختی قرار می‏گیرد، نزد امام هادی‏علیه السلام می‏رسد تا از وضع خود شکایت کند. او خود می‏گوید: چون نزد امامعلیه السلام نشستم، به من فرمود: «ای هشام! کدام‏یک از نعمت‏های خدای عزّ و جلّ را می‏خواهی سپاس گزاری؟!». من سکوت کردم و ندانستم چه جوابی بدهم. امامعلیه السلام خود آغاز به سخن کرد و فرمود: «ایمان را روزیِ تو ساخت، در نتیجه، بدنت را بر آتش حرام کرد و سلامتی را روزیِ تو ساخت، پس تو را بر اطاعت خدا یاری کرد و قناعت را روزیِ تو کرد، پس تو را از ابتذالْ مصون داشت».۳

1.. الکافی، عن یونس بن یعقوب عن بعض أصحابه قال: کانَ رَجلٌ یَدخُلُ عَلى أبی عبد اللّهِ علیه السلام مِن أصحابِهِ فَغَبَرَ زماناً لا یَحُجُّ، فَدَخَلَ عَلَیهِ بَعضُ مَعارِفِهِ، فقال لَهُ: فُلانٌ ما فَعَلَ؟ قال: فَجَعَلَ یُضَجِّعُ الکَلامَ یَظُنُّ أنَّهُ إنّما یَعنِی المَیسَرَةَ والدنیا. فَقالَ أبو عبد اللّهِ علیه السلام کَیفَ دِینُهُ: فَقالَ: کَما تُحِبُّ، فَقال: هُوَ واللّهِ الغِنَی (الکافی، ج۲، ص۲۱۶، ح۴).

2.. امام کاظم علیه السلام: إنّ رجلاً جاء إلى سیدنا الصادق‏ علیه السلام فَشکا إلیه الفَقرَ، فقال: لیس الأُمرُ کما ذَکَرتَ، وما أعرِفُکَ فَقیراً، قال: واللّه یا سیدی ما أستَبَیتُ، وذَکَرَ مِن الفَقرِ قِطعَةً، والصّادِقُ علیه السلام یُکذِّبُهُ ـ إلى أن قال له ـ : خَبِّرنی لو اُعطِیتَ بِالبَراءَة منّا مائِةَ دینار کُنتَ تَأخُذُ؟ قال: لا، إلى أن ذَکَرَ اُلوف دَنانیرَ، والرَّجُلُ یَحلِفُ أنّه لا یَفعَلُ، فقال له: مَن مَعَهُ سِلعَةٌ یُعطَى بِها هذا المالَ لا یَبیعُها، هُوَ فَقیرٌ؟! (الأمالی، طوسی، ص۲۹۸، ح۵۸۴؛ بشارة المصطفی، ص۱۹۰).

3.. وروى عن أبی هاشم الجعفری أنه قال: «أصابتنی ضیقة شدیدة فصرت إلى أبى الحسن علی بن محمد علیهما السلام فاستأذنت علیه فأذن لی فلما جلست قال: یا أبا هاشم أی نعم اللّه علیک ترید أن تودی شکرها؟ قال أبو هاشم: فوجمت فلم أدر ما أقول له، فابتدأنی علیه السلام فقال: أن اللّه عزّ و جلّ رزقک الایمان فحرم به بدنک على النار، ورزقک العافیة فأعانک على الطاعة، ورزقک القنوع فصانک عن التبذل، یا أبا هاشم إنما ابتدأتک بهذا لأنی ظننت أنک ترید أن تشکو لی من فعل بک هذا، قد أمرت لک بمائه دینار فخذها» (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج‏۴، ص۴۰۱؛ الأمالی، صدوق، ص۴۱۲).

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64062
صفحه از 839
پرینت  ارسال به