اوامر خداوند متعال میداند.۱
از این رو، یکی از درخواستهای پیامبر خداصلی الله علیه و آله از خداوند این است که وی را تسلیم اراده او قرار دهد۲ و امام علیعلیه السلام نیز درخواست تسلیم بودن دارد تا نه در آنچه خدا تعجیل کرده، طالب تأخیر باشد و نه در آنچه او به تأخیر انداخته، طالب تعجیل باشد؛ امّا زین العابدینعلیه السلام میفرماید که: هماره علیعلیه السلام این دعا را میخواند:
۰.اللّهُمَّ مُنَّ عَلَیَّ بِالتَّوکُّلِ عَلَیکَ والتَّفویضِ إلَیکَ والرِّضا بِقَدَرِکَ والتَّسلیمِ لِأمرِکَ حتّی لا اَحِبَّ تَعجیلَ ما أَخَّرتَ ولا تَأخیرَ ما عَجَّلتَ یا رَبَّ العالَمینَ.۳
۰.خداوندا! با [توفیق] توکّل کردن بر تو و واگذاری [کارها] به تو و خشنودی به تقدیر تو و تسلیم شدن در برابر تو، بر من منّت نهادی تا جلو افتادن آنچه را تأخیر انداختهای و تأخیر آنچه را جلو انداختهای، دوست نداشته باشم، ای پروردگار جهانیان!
جالب این که ریشه تسلیم، شناخت خداوند متعال است. کسی که خداوند را بشناسد، به اراده و خواست او اطمینان پیدا خواهد کرد و در نتیجه، تسلیم او خواهد شد و هیچ نگرانیای به خود راه نخواهد داد.۴ بنا بر این، در هر یک از ابعاد رضامندی میتوان از عامل تسلیم استفاده نمود. البته بیتردید، رسیدن به مرحله اطمینان و تسلیم، پایههای معرفتی خاص خود را میخواهد که بیان آنها از حوصله این نوشتار، خارج است.
1.. مفضل بن عمر: قلتُ لِأبی عَبداللّه بِأیّ شَیءٍ عَلِمَتِ الرُّسُلُ أنَّها رُسُلٌ قالَ: قَد کُشِفَ لَها عَنِ الغِطاءَ. قال: قلت لأبی عبد اللّهِ علیه السلام بِأیِّ شَیءٍ عُلِمَ المُؤمِنُ أنَّهُ مُؤمِنٌ قالَ بِالتَّسلیمِ للهِ فِی کُلِّ ما وَرَدَ عَلَیهِ (بحار الأنوار، ج۲، ص۲۰۱، ح۶۹).
محمد بن سنان، عمن ذکره، عن أبی عبد اللّهِ علیه السلام فی قول اللّٰه عزّ و جلّ: (إِنَّ اللّه وَ مَلَائِکتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَیهِ وَ سَلِّمُواْ تَسْلِیمًا) فقال: أثنوا عَلَیهِ وسَلِّمُوا لَهُ. قلت: فَکَیفَ عَلِمَتِ الرُّسُلُ أنَّها رُسُلٌ قال: کُشِفَ عنها الغِطاءُ. قُلت: بِأیِّ شَیءٍ عُلِمَ المُؤمنُ أنَّهُ مُؤمِنٌ قال: بِالتسلیمِ للهِ والرِّضا بِما وَرَدَ علیه مِن سُرورٍ وسَخَطٍ (همان، ج۲، ص۲۰۵).
2.. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمّدٍ وآلِ مُحَمّد، وَوَفِّقنى لِلحَمدِ عَلى نِعمَتِکَ الَّتى أنعَمتَ بِها عَلَىَّ والشُّکرِ لِاحسانِکَ الَّذی أسدیتَ إلَىَّ، والإقبالِ على تَحمیدِکَ وَتکبِیرکَ وتَسبیحِکَ وتَقدیسِکَ وتَهلیلِکَ وتَمجیدِکَ وتَعظیمِکَ فی کُلِّ وَقتٍ والرِّضا بِقَضائِکَ وقَدَرِکَ إذا قَضَیتَ وقَدَرتَ، والصَّبرِ على بَلاءِکَ ومِحَنِکَ إذا إبتلَیتَ وامتَحَنتَ، والتسلِیمِ عِندَ حَتمِکَ إذا حَتَمتَ وأمرتَ، ورَضِّنى بِقَضائِکَ (همان، ج۸۹، ص۳۷۹).
3.. الکافی، ج۲، ص۵۸۰؛ بحار الأنوار، ج۹۵، ص۲۹۲، ح۶۶۸ و ج۹۰ ص۸.
4.. امام باقر علیه السلام: أحَقُّ خُلقِ اللّهِ أن یُسَلِّمَ لِمَا قَضَی اللّهُ عزّ و جلّ مَن عَرَفَ اللّهَ عزّ و جلّ (الکافی، ج ۲، ص۶۲).