به خیری رسید، خود را بر دیگران مقدّم داشته، از دادن آن به دیگران امتناع بورزد، مگر در جایی که اگر کاسهای میدهد، قدح بگیرد. پس جَزَع در هنگام برخورد با شر، و منع از خیر در هنگام رسیدن به آن، از لوازم هلع و شدّت حرص است».۱
جالبْ این که بر اساس بیان ایشان، دلیل این که حرص، موجب جزع در بلایا میگردد، شر ارزیابی کردنِ بلاهاست. موضوع حرص، امور خیر است و لذا هر چه شرْ ارزیابی گردد، موجب بیتابی میگردد. این به مسئله ارزیابی نادرست از بلایا بر میگردد که در بحث «عوامل رضامندی» خواهد آمد۲ و گفتیم که ارزیابی نادرست، موجب نارضایتی میگردد و به همین جهت، بیتابی را به دنبال دارد.
نکته دیگر، این که باز هم این جا خودخواهی و محور قرار ندادن خداوند، موجب این واکنش منفی میگردد. وقتی «خود»، محور قرار گرفت و «خدا» از گردونه ارزیابی و تشخیص خارج گشت، ورود بلایا و انفاق در راه خدا، شرْ ارزیابی میگردد و لذا انسان را به جزع و منع میکشاند.
جمعبندی
از آنچه گذشت، روشن شد که پنج الگو برای واکنش منفی به موقعیت خوشایند و ناخوشایند در قرآن کریم وجود دارد که در جدول زیر آمده است:
جدول (۱۱ ـ ۱)