347
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

سان، الگوی «فَرِح، فخر ـ‏ یأس، کفران»، مطرح شده است:

۰.(وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کفُورٌ * وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیئاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ.۱

۰.و اگر از جانب خود، رحمتی به انسان بچشانیم، سپس آن را از وی سلب کنیم، بسیار مأیوس می‏شود و کفران نعمت می‏کند. و اگر پس از محنتی که به او رسیده، نعمتی به او بچشانیم، حتماً خواهد گفت: گرفتاری‏ها از من دور شد [و دیگر بر نمی‏گردد]. به راستی، او سرمست و فخرفروش است‏).

الگوی مطرح شده در این آیات، ترکیبی از واکنش دو آیه پیشین در طرف ناخوشایند، به اضافه حالت فخر در طرف خوشایند است. علّامه طباطبایی در تفسیر دو واکنش به ناخوشایند می‏فرماید: «معنای آیه، این است که اگر ما به انسان، چیزی از نعمت‏هایی که انسان، متنعّم به آن است بدهیم و سپس از او نزع کنیم و بگیریم، دچار یأس شده، به شدّتْ نومید می‏گردد، تا این حد که گویی بازگشت مجدّد آن نعمت را غیر ممکن می‏داند، آن گاه به کفران نعمت ما می‏پردازد. تو گویی، خود را طلبکار ما در آن نعمت می‏دانسته و آن را حقّ ثابت خود می‏پنداشته که ما محکوم به دادن آن هستیم. و گویا اصلاً ما را مالک آن نعمت نمی‏دانسته! پس انسان، طبعاً به گونه‏ای که هنگامی که چیزی از او گرفته می‏شود، مأیوس می‏گردد و کفران می‏ورزد، آفریده شده است».۲

همچنین ایشان در ادامه، پس از تعریف فَرَح و فخر،۳ در باره دو واکنش موقعیت خوشایند می‏نویسد: این که فرمود: (إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ)، به منزله تعلیل برای جمله (لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیئاتُ عَنِّی) است که می‏فرماید: علّت خاطرجمعی‏اش این است که او آن چنان

1.. سورۀ هود، آیۀ ۹ ـ ۱۰.

2.. ترجمۀ تفسیر المیزان، ج‏۱۰، ص۲۳۳.

3.. کلمۀ «فَرَح» به معنای سرور است، و این دو کلمه (فرح و سرور) نظیر هم هستند، و هر دو به معنای باز شدن قلب به خاطر چیزی که از آن لذّت می‏برد، و ضد این دو کلمه، «غم» (با تشدید میم) است تا آن جا که می‏گوید: و کلمۀ «فَخور» به معنای کسی است که زیاد فخرفروشی می‏کند، و یا با شمردن فضایل خود، می‏خواهد خود را یک سر و گردن از دیگران بلندتر جلوه دهد، و این کلمه، هر جا اطلاق شود، ذم است؛ چون دلالت بر تکبّر دارد، آن هم تکبّر بر کسی که تکبّر بر او جایز نیست.


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
346

می‏خورم بر این که اگر به انسان از ناحیه خود رحمتی بچشانیم، رحمتی که از ناحیه ماست، و او نه مالک آن است و نه استحقاقش را دارد (برای این که من این رحمت را بعد از ضرّایی که به او رسیده بود، چشاندم، و او باید بفهمد که مالک و مستحقّ آن خیر و رحمت نیست؛ زیرا اگر بود، از اوّل می‏بود، و دیگر لحظه‏ای پیش دچار ضرّا نمی‏شد). می‏گوید: (هذا لی؛ این خیر، از آن من است)، بدین جهت که حال و روز سابقش را فراموش کرده است».۱

ب ـ الگوی «فَرِح ـ‏ کُفران»

شکل واکنش برخی دیگر از افراد، «فَرِح ـ‏ کفران» است که با الگوی پیشین، تفاوتی دارد. در آیه ۴۸ سوره شورا، چنین آمده است:

۰.(وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ کفُورٌ.

۰.و ما چون رحمتی از جانب خود به انسان بچشانیم، بدان سرمست می‏گردد، و چون به [سزای‏] دستاورد پیشین آنها، به آنان بدی رسد، انسان، ناسپاسی می‏کند).

علّامه طباطبایی در تفسیر این آیه نیز بر عنصر «غفلت از خدا» تأکید می‌کند و معتقد است که در آیه شریف هم این معنا به چشم می‏خورد که اعراض آنان و توبیخ خدا از ایشان به عنوان انسان سرگرم به دنیاست؛ چون طبع چنین انسانی، غفلت از خداست، هر چه هم نعمت را به یادش آورند، خوش‏حالی از نعمت نمی‏گذارد به یاد خدا بیفتد. و هر چه هم عذاب و مصیبتی که ثمره کارهای گذشته اوست به یادش آورند، باز، طبع کفرانگرش نمی‏گذارد به یاد پروردگارش بیفتد، پس چنین کسی همواره در غفلت از یاد پروردگار خویش است، چه در ناز و نعمت باشد و چه در عذاب. پس دیگر بعید است دعوت او مؤثّر افتد و موعظت به او سود بخشد.۲

ج ـ الگوی «فَرِح، فخر ـ‏ یأس، کفران»

در آیات نهم و دهم سوره هود، برای هر کدام از دو موقعیت، دو واکنش بیان شده و بدین

1.. همان جا.

2.. ترجمۀ تفسیر المیزان، ج‏۱۸، ص۱۰۰.

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64304
صفحه از 839
پرینت  ارسال به