میخورم بر این که اگر به انسان از ناحیه خود رحمتی بچشانیم، رحمتی که از ناحیه ماست، و او نه مالک آن است و نه استحقاقش را دارد (برای این که من این رحمت را بعد از ضرّایی که به او رسیده بود، چشاندم، و او باید بفهمد که مالک و مستحقّ آن خیر و رحمت نیست؛ زیرا اگر بود، از اوّل میبود، و دیگر لحظهای پیش دچار ضرّا نمیشد). میگوید: (هذا لی؛ این خیر، از آن من است)، بدین جهت که حال و روز سابقش را فراموش کرده است».۱
ب ـ الگوی «فَرِح ـ کُفران»
شکل واکنش برخی دیگر از افراد، «فَرِح ـ کفران» است که با الگوی پیشین، تفاوتی دارد. در آیه ۴۸ سوره شورا، چنین آمده است:
۰.(وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ کفُورٌ.
۰.و ما چون رحمتی از جانب خود به انسان بچشانیم، بدان سرمست میگردد، و چون به [سزای] دستاورد پیشین آنها، به آنان بدی رسد، انسان، ناسپاسی میکند).
علّامه طباطبایی در تفسیر این آیه نیز بر عنصر «غفلت از خدا» تأکید میکند و معتقد است که در آیه شریف هم این معنا به چشم میخورد که اعراض آنان و توبیخ خدا از ایشان به عنوان انسان سرگرم به دنیاست؛ چون طبع چنین انسانی، غفلت از خداست، هر چه هم نعمت را به یادش آورند، خوشحالی از نعمت نمیگذارد به یاد خدا بیفتد. و هر چه هم عذاب و مصیبتی که ثمره کارهای گذشته اوست به یادش آورند، باز، طبع کفرانگرش نمیگذارد به یاد پروردگارش بیفتد، پس چنین کسی همواره در غفلت از یاد پروردگار خویش است، چه در ناز و نعمت باشد و چه در عذاب. پس دیگر بعید است دعوت او مؤثّر افتد و موعظت به او سود بخشد.۲
ج ـ الگوی «فَرِح، فخر ـ یأس، کفران»
در آیات نهم و دهم سوره هود، برای هر کدام از دو موقعیت، دو واکنش بیان شده و بدین