دو. خرسندی؛ یعنی خوشحال بودن یا دست کم ناخرسند نبودن. فرد راضی نسبت به موضوع رضایت، جَزَع و حُزن ندارد؛ بلکه در درون نسبت به آن سرور و طیب خاطر دارد و آرام است.
۲. «خیر»، پایه نظری رضامندی
در بحث رضامندی، سؤال اساسی این است که اساساً پایه نظری رضامندی از دیدگاه اسلام چیست؟ و چه چیزی موجب احساس رضامندی میشود؟ این از مسائل بنیادین در مطالعات اسلامی است.
بررسیها نشان میدهند که «خیر»، پایه نظری رضامندی اسلامی است؛ یعنی مبتنی بودن زندگی بر خیر واقعی، عامل اساسی رضامندی است. این نتیجهگیری، از متونی که در باره تقدیر الهی وارد شده است، به دست میآید و سپس میتوان آن را به حوزههای زندگی (معیشت، روابط و نظام سیاسی) نیز تسرّی داد. بر اساس این متون، «خیرباوری»، پایه نظریِ رضامندی اسلامی است؛ یعنی باور به خیر بودن تقدیرهای خداوند متعال، عامل اساسی رضامندی است. این بدان معناست که «خیر»، رضایتآور و «شر»، نارضایتیآور است. اگر انسان، چیزی را شر بداند، از آن ناراضی میشود و اگر خیر بداند، از آن راضی.
این قاعده، در حوزههای سهگانه زندگی جریان پیدا میکند؛ بدین معنا که به طور کلّی، خیر بودن، رضایت میآورد، چه در حوزه معیشت باشد، چه در حوزه روابط اجتماعی و نظام سیاسی. بنا بر این آنچه مهم است این که خیر بودن، مایه رضامندی است؛ حال این، یا در کلان تقدیر الهی است و یا در حوزه معیشت، روابط و سیاست. در حوزه تقدیر الهی، آنچه مهم است این که ما باید به خیر بودن آن باور داشته باشیم و آن را بپذیریم؛ امّا وقتی بحث به حوزههای زندگی کشیده میشود، در آن جا گذشته از تقدیر، نقش فرد در تأمین خیر نیز مطرح میگردد؛ بدین معنا که وی باید برای ساخت زندگی خوب، در طول خواست خداوند متعال، تلاش نماید. در این صورت (تقدیر خوب + ساخت خوب) زندگی خوب، محقّق میشود که در این جا فرد باید آن را به خوبی بشناسد و باور پیدا کند تا به رضامندی دست یابد. به دیگر بیان، در بخش تقدیر، باید باور به خیر بودن تقدیر داشته باشیم؛ امّا در بخش ابعاد زندگی، باید زندگی خوب را به وجود بیاوریم. این چیزی است که از آن به عنوان «خیرآوری» یاد میکنیم و بدان معناست که باید برای ساخت یک زندگی خوب تلاش کنیم.