مىرسد و دستیاران در برآوردنِ آنها ناتواناند را شخصاً خود پیگیری میکند؛ بهترین افراد را به کار گمارد و از مقام دادن به تشنگان قدرت خودداری کند؛ در برخورد با مردم باید دادگر و نیکوکار باشد؛ با همه مردم مهربان باشد و با آنان ارتباط مستقیم داشته باشد؛ محرومان را بر دیگران مقدّم بدارد و به نیازمندان، زمان ویژهای را اختصاص دهد؛ خیرخواه مردم باشد؛ از فریب و خیانت خودداری کند؛ بدهی تنگدستان را بپردازد؛ در مبارزه با فساد و اجرای قانون باید نخست به توسعه دانش و فرهنگ اقدام کند و سپس با روحیه استکباری و انحصارطلبی مبارزه کند؛ با مفسدان برخورد و به امور زندانیان رسیدگی کند؛ خود را در سطح ضعیفترین مردم قرار دهد و در هزینه کردن از بیت المال، صرفهجویی کند.۱
۲. ویژگیهای حکومت خوب
این ویژگیها در سه بخش قابل بررسیاند. برخی از آنها به حوزه «قانون» و ویژگیهای آن مربوطاند، برخی دیگر به حوزه «مجریان» و ویژگیهای آنان، و دسته سوم به «مردم» و جایگاه آنها.
الف ـ قانون خوب
از دیدگاه اسلام، قانون، یکی از عوامل مهم در حکومت خوب به شمار میرود. نادیده گرفتن این اصل، موجب نارسایی در تنظیم حقوق مردم و تأمین آن از جانب حکومت و صاحبان قدرت خواهد شد و کوتاهی در این امر و غفلت از آن، خسارتهای فراوانی را در پی خواهد داشت که جبران آنها مستلزم پرداخت هزینههای سنگین معنوی و مادی است و چه بسیارند زیانهایی که هرگز قابل جبران نیستند. یکی از عوامل بحرانزای غرب در عصر هرج و مرج و دیکتاتوری را باید غفلت از این اصل دانست. بر همین اساس در نظام اسلامی به «قانون» و «منشأ قانون» و ویژگیهای آن، توجّه ویژهای شده است. لذا منشأ قانون، «خداوند» است و قانون خدا، هم «ثابت» است و هم «مبنا»ی همه امور دیگر. در اندیشه غربی، این قانون و این سیستم قانونگزاری، نوعی توهین به بشریّتِ رشدیافته امروزی