مردم برای داشتن یک زندگی خوب باید آن را فراگیرند.
۲. «آنان را بر خوىهاى نیک، پرورش ده». اخلاق خوب، مایه سلامت درون، و تنظیم روابط سالم اجتماعی و کمال معنوی میگردد و از این طریق، بر رضامندی اثر میگذارد.
۳. «هر یک از مردم را در جایگاه خود بنشان؛ نیک باشند یا بد». از عوامل نارضایتی، قرار نداشتن افراد در جای خود است. این که هر کس در جای خود باشد، موجب احساس عدالت و رضامندی میشود.
۴. «فرمان خدا را در باره آنان به کار بند و در زمینه فرمان او و اموال او، از هیچ کس هراس مدار؛ زیرا اینها در اختیار تو و مال تو نیست». احکام الهی، بر اساس مصالح بشر تنظیم شده و ضامن جامعه خوب و زندگی خوباند. از این رو، اجرای احکام الهی، زمینه رضامندی را فراهم میآورد.
۵. «امانت را، در هر کم و بیشى، به آنان باز گردان». اگر افراد جامعه ببینند که حقوقشان رعایت شده و امانت آنان ادا میشود، احساس امنیت و رضامندی خواهند کرد.
۶. «بر تو باد نرمش و بخشایش، جز در مورد فرو نهادن حق». روش برخورد با مردم باید همراه با نرمی و گذشت باشد. مردم، دشمن نیستند؛ بلکه اعضای خانواده حاکم به شمار میروند. برخورد ملاطفتآمیز با آنان مایه جلب عواطف و قلوب مردم، استحکام پایههای حکومت و احساس رضامندی مردم میگردد.
۷. «در هر کارى که ترسیدى از آن بر تو خرده گرفته شود، دلیل انجام دادن آن را بگو تا تو را معذور بدارند [و بى جهت، بر تو خرده نگیرند]». اگر مردم ندانند که دلیل اقدامات دولت چیست، ممکن است موجب ابهام و نارضایتی شود. توجیه و اقناع مردم، از عوامل مهم در رضامندی است.
۸. «روشهاى زمان جاهلیت را از میان بردار، مگر آنچه را که اسلام روا شمرده است، و اوامر اسلام را سراسر، از خُرد و کلان، زنده بدار». سبک زندگی جاهلی ـ جز در مواردی که با آموزههای الهی هماهنگ است ـ موجب اشتباه در عملکرد مردم میشود و در نهایت، آنان را به خطا میکشانَد و زندگی بد را به ارمغان میآورد. برای رسیدن به زندگی خوب، باید سنّتها و شیوههای اشتباه را برچید.