فصل هشتم
رضایت اجتماعی
مراد از رضایت اجتماعی، رضایت از روابط با دیگران است. تنهایی برای انسان، تلخ و آزاردهنده است. انسان، دوست دارد با دیگران باشد و با آنان رابطه برقرار کند. این، یک نیاز عاطفی است. انسان تنها، احساس خلأ میکند؛ احساس دردآوری که هیچ چیز حتّی ثروت و شهرت و ریاست، آن را پر نمیکند. رابرت بولتون در کتاب خود به نام روانشناسی روابط انسانی، بحثی دارد تحت عنوان «درد تنهایی». وی معتقد است که امروزه بسیاری از افراد، آرزو میکنند با دیگران رابطهای صمیمی داشته باشند، ولی از آن محروماند. وی از قول یکی از روانپزشکان امریکا نقل میکند که در جامعه ما، عمیقترین مشکل مردم، تنهایی و انزواست. وی بر این باور است که تنها بودن، دو نوع است: نخست، «عزلت» که میتواند تنهایی کامل، سازنده و مسرتبخشی باشد و دوم، «تنهایی» که نوعی بیکسی دردآور، مرده و پوچ است و این تنهایی حتّی ممکن است در میان جمعیت نیز روی دهد.۱
امروز، در روابط اجتماعی، شاهد پدیدهای هستیم با عنوان «مجاورت بدون صمیمیت».۲ انسانها در کنار یکدیگرند، امّا محبّت و صمیمیت، در میان آنان وجود ندارد. اُنس با دیگران، یکی از نیازهای جدّی بشر است. ما نه برای تأمین نیازهای مادی زندگی، بلکه برای تأمین نیازهای عاطفیمان، به اُنس گرفتن با دیگران نیازمندیم. بنا بر این، اُنس و صمیمیت، یکی از عوامل مهم در رضامندی و شادکامی است. در ادامه به برخی از قلمروهای این موضوع اشاره میکنیم.