بشر، موجودی نیازمند است و یکی از لذّتهای زندگی، برآورده شدن نیازهای وی است. از اینرو، خداوند متعال، آنچه را برای رفع نیاز او لازم است، در «طبیعت» قرار داده است.۱ گذشته از حکمت الهی در تأمین مواد لازم برای نیازهای بشر، نکته دیگر، طبقهبندی نیازها از جهت ضرورت آن برای بقای حیات است. هر چه نیاز انسان به چیزی، ضروریتر و حیاتیتر باشد، خداوند، دستیابی به آن را نیز آسانتر قرار داده است و هر چه از درجه ضرورت آن کاسته شود، دستیابی به آن، به واسطه نیاز دارد. ضروریترین نیاز حیات، «هوا» است؛ از اینرو، به فراوانی در طبیعت وجود دارد و، بدون هیچ واسطهای قابل دستیابی است. کافی است تنفّسی صورت گیرد و هوا به بدن برسد.
پس از آن، «آب» قرار دارد که نسبت به هوا، ضرورت کمتری دارد؛ امّا نسبت به خوراکیها از اهمیت بیشتری برخوردار است. این مطلب را میتوان در میزان تحمّل انسان مشاهده کرد. شکیبایی انسان بر گرسنگی، بیشتر از صبر او بر تشنگی است؛ زیرا بدن انسان به آب، بیشتر از غذا نیازمند است. گذشته از نوشیدن، انسان در اموری همانند شستشوی لباس و ظروف، سیراب کردن حیوانات و آبیاری کشتزارها نیز به آب نیاز دارد.
به خاطر همین نیازهای فراوان، آب به راحتی در دسترس انسان قرار گرفت تا وی برای به دست آوردن آن، به دشواری و رنج نیفتد؛ امّا تأمین دیگر نیازها، مثل: خوراک، پوشاک، مسکن و... جز با تلاش و کوشش به دست نمیآید، تا انسان به خاطر بیکاری و بطالت، در مستی و فساد غوطهور نشود. همانگونه که کودک بیکار، به خود و خانوادهاش آسیب میرساند، انسان بیکار نیز بر اثر سرمستی و خوشحالی، باعث زیان خود و نزدیکانش میگردد. این حقیقت را به روشنی میتوان در زندگی کسانی که در رفاه و خوشی و بینیازی، بزرگ شدهاند، دید.۲