اجارهنشینی و خانه به دوشی، از نمونههای این عامل است. مسئله ثابت نبودن محلهای سکونت نیز از همین قبیل است. برخی به دلایلی به طور مکرّر، محل سکونت آنان تغییر میکند. تافلر در کتاب شوک آینده، از چیزی به نام «مرگ تداوم» یاد میکند و معتقد است که: زندگی امروز، زندگی ناپایداری است و انسانها پیوسته جابهجا میشوند. وی در فصل پنجم کتابش تحت عنوان «خانه به دوشان جدید» مینویسد:
۰.هرگز در طول تاریخ، فاصلهها و مسافتها تا به این اندازه، بیاهمّیت نبودهاند... در تمام جوامعی که سطح تکنولوژی (فنّاوری) آنها بالاست و بویژه در جوامعی که من، آنها را «مردم آینده» نامیدهام، نقل مکان و مسافرت و اسکان مجدّد خانوادهها به شکل طبیعت ثانوی درآمده است. چنانچه بخواهیم این امر را مجسّم کنیم، میتوانیم بگوییم که همانطور که کلینکس و قوطی آب جو را پس از مصرف به دور میافکنیم، مکانها را نیز پس از استفاده به دور میاندازیم. ما اکنون شاهد سقوط تاریخی و بیارزش شدن اهمیت مکانها در زندگی بشر هستیم. ما اکنون نژاد جدیدی از خانه بهدوشان را میپرورانیم و نادرند کسانی که گستردگی و اهمیت مهاجرتها را دریابند.۱
ناپایدار بودن محل سکونت، آسیبهای روانی فراوانی را به همراه دارد. تا زندگی آنان آرام میگیرد، باید به فکر تغییر مکان و یافتن مکان جدید باشند و با هر تغییر مکان، رشتههای ارتباط با همسایهها از هم گسیخته میشود و یا از اساس، ارتباط قوی و مستحکمی برقرار نمیشود و این، به امنیت روانی افراد، ضربه میزند. بررسی پیامدهای مکرّر تغییر مکان، بحث دیگری را میطلبد و در این جا نکته مهم این است که پدیده یادشده، موجب افزایش تنیدگیها و کاهش آسایش زندگیها میگردد و بدینسان، میزان رضایت از زندگی را کاهش میدهد. یکی از تلخیهای زندگی، انتقال از خانهای به خانه دیگر است.۲ بنا بر این، برخورداری از خانهای ثابت که دست کم، مدّت زیادی تغییر نکند، از عوامل رضایت از زندگی است.