شکوفایی آن، «نعمت و مصیبت»، و «تکلیف» قرار داده شده است.
در حقیقت، خداوند متعال، گاه با دادن نعمت، توحیدی شدن در بُعد نعمتها و خوشیها را در انسان پرورش میدهد تا همه چیز را از خداوند متعال بداند و آنها را در راستای رشد و تکامل خود به کار بگیرد.
گاه نیز مصیبت میدهد تا توحیدی شدن در بُعد ناخوشیها را پرورش دهد و پایدار ماندن بر عهد خود با خدا را اثبات کند و نشان دهد که حتّی اگر خدا مصیبت نیز بدهد، باز از او رویگردان نخواهد شد. مصیبت، هم میتواند انسانِ خطاکار را به راه خدا بازگرداند و او را پاک سازد و هم میتواند دین او را حفظ کند و هم درجه او را بالا ببرد. همه اینها در راستای رشد توحیدی است.
گاه با امر کردن به اموری که از آنها گریزان است و نهی کردن از اموری که به آنها گرایش دارد، خدامحوریِ انسان را پرورش میدهد تا معلوم گردد که او به خاطر خدا حاضر است از همه چیز بگذرد. یک ویژگی در همه اینها مشترک است و آن این که انسان، حاضر است از همه امور وسوسهانگیز دنیوی و علایق نفسانی بگذرد و تنها خدا را در نظر بگیرد. این، اوج رشد و تکامل انسان است. بنا بر این، فلسفه تقدیرهای تکوینی و تشریعیِ خداوند متعال، «شکوفاسازی توحیدی» است.
۳. رضایت صادق، رضایت کاذب!
گفتیم که مصیبت، مال و تکلیف ـ که از تقدیرهای تکوینی و تشریعی خداوند متعالاند ـ، مبتنی بر خیرند. این، یک واقعیت است؛ امّا نباید فراموش کرد که وجه خیر بودن هر کدام، مشخص است. این بدان معناست که در خارج از خیرِ تعریف شده، رضایتمندی معنا نخواهد داشت.
همان گونه پیشتر به تفصیل بیان شد، تئوری رضامندی در اسلام، یک تئوری مبتنی بر واقعیتهاست. این بدان معناست که رضامندی، وقتی درست است که به خاطر خیر واقعی باشد، نه خیر توهّمی، و نارضایتی، زمانی درست است که به خاطر شرّ واقعی باشد، نه شرّ توهّمی. معیار درستی یا نادرستی رضامندی و نارضایتی، هماهنگی یا عدم هماهنگی آن با