أتَاک بِهِ القَدَر.۱
۰.اگر ایمانت را استوار کردی، به قضا [ی الهی]، چه به زیان و چه به سود خود، خشنود باش و به کسی جز خدا امید نبند، و در انتظار چیزی باش که قَدَر برایت پیش میآورد.
در همه روایاتی که بیان شد، به نوعی گفته شده که قضای الهی، یا خوشایند است و یا ناخوشایند.۲ اگر این را در کنار آن دسته از روایات بگذاریم که سه واژه قضاء و بلاء و نعماء را با هم آورده بودند، معلوم میشود که خوشایندِ قضای الهی، همان وضعیت نعماء است و ناخوشایندِ قضای الهی، همان وضعیت بلاء. از این رو میتوان گفت که قضاء، در دو شکل بلاء و نعماء، نمود پیدا میکند و عینی میشود.
بنا بر این، تقدیر خداوند متعال بر خیر، استوار است و بر همین اساس، رضا به قضای الهی و صبر بر بلای او و شکر نعمتهایش، توجیه مییابد. امام صادقعلیه السلام سخنی از خداوند متعال را نقل میکند که رضا، صبر و شکر را بر پایه اصل «خیر بودن قضا» استوار نموده است:
۰.عَبدِی المُؤمِنُ لا أصرِفُهُ فی شَیءٍ إلّا جَعَلتُهُ خَیرا لَهُ، فَلیرضَ بِقَضائی، وَلیصبِر عَلی بَلائی، وَلیشکر نَعمائی، أکتُبهُ ـ یا مُحَمَّدُ ـ مِنَ الصِّدّیقینَ عِندی.۳
۰.بنده مؤمنم را در چیزی نمیافکنم، جز این که آن را برایش خیر قرار میدهم. پس باید به حکم من خشنود، بر بلای من شکیبا، و برای نعمتهای من، سپاسگزار باشد. ای محمّد! او را جزو راستانِ پیشگاه من بنویس.
در حدیث دیگری از امام صادقعلیه السلام، خداوند متعال به صورت ریزتر، به برخی مصداقها نیز اشاره کرده و عناوین سهگانه را بر همان اصل بنیادین، بنا نهاده است:
۰.یا موسَی بنَ عِمرانَ، ما خَلَقتُ خَلقا أحَبَّ إلَی مِن عَبدِی المُؤمِنِ، فَإِنّی إنَّما أبتَلیهِ لِما هُوَ خَیرٌ لَهُ، واُعافیهِ لِما هُوَ خَیرٌ لَهُ، وأزوی عَنهُ ما هُوَ شَرٌّ لَهُ لِما هُوَ خَیرٌ لَهُ، وأنَا أعلَمُ