85
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

پیش از انجام دادن هر کار و پدید آوردن هر پدیده، نخست، حدود وجودیِ آن را از هر نظر، معین می‏کند. آن محدوده، «قَدَر» و این عمل، «تقدیر» نامیده می‏شود.

پس از تقدیر، نوبت به مقدّمه دوم، یعنی «قضا» می‏رسد. امام رضاعلیه السلام این مقدّمه آن را با عبارت «هُوَ الإِبرامُ وَإِقامَةُ العَینِ»، یعنی استوارسازی و به عرصه وجود آوردن، تفسیر کرده است. در این مرحله، خداوند متعال، آنچه را تقدیر کرده، در خارجْ تحقّق می‏دهد. به تعبیر دیگر، وجود عینی هر پدیده، در واقع، استوار نمودنِ وجود تقدیری آن است. بنا بر این، قَدَر، بر قضا مقدّم است، اگر چه در گفتار و نوشتار، قضا برای سهولت در به کارگیری آنها، مقدّم می‏شود.

اقسام قضا و قدر

قضا و قدر، از یک منظر، به «تکوینی و تشریعی»، و از منظری دیگر، به «قطعی و غیر قطعی» تقسیم می‏شود. تقسیم‏بندی دوم با موضوع ما ارتباط مستقیم ندارد. قضا و قدر تکوینی، به بُعد آفرینشی زندگی و چگونگی تنظیم قوانین و حوادث آن مربوط می‏گردد. برخی معتقدند که این قضا و قدر، خود به دو قسم تقسیم می‏شود: قضا و قدر تکوینی در باره آفرینش موجودات، که به معنای اندازه‏گیری و پدید آوردن آنهاست، و قضا و قدر تکوینی در باره افعال انسان، که قدر تکوینی آن به معنای اعطای قدرت انتخاب و توان انجام دادن کارها از سوی خداوند به اندازه‏ای محدود و معین به انسان، و قضای تکوینی آن، به معنای فرمان تکوینی خداوند به اجرای این اندازه‏هاست.۱ بنا بر این، قوانین حاکم بر حیات آفرینش (انسان و دیگر موجودات) و حوادث آن نیز از موقعیت‏های دیگری هستند که زیرمجموعه قضا و قدر کلّی قرار می‏گیرند. اکنون، موقعیت قضا و قدر، قدری عینی‏تر و مشخّص‏تر شده است؛ امّا همچنان باید این مسیر را ادامه داد.

قضا و قدر تکوینی در باره افعال انسان، به مسئله اختیار و اراده انسان و نقش آن در شادکامی مربوط می‏شود که در آینده به آن خواهیم پرداخت. امّا آنچه از قضا و قدر تکوینی در باره آفرینش، به بحث ما مربوط می‏شود، حوادث و رخدادهایی هستند که در روند ​

1.. ر.ک: همان، ص۱۴۰.


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
84

سَمَوَاتٍ فِی یوْمَینِ؛۱ آفرینش هفت آسمان را در دو روز، محکم کرد). قضا، حکم کردن است. خداوند پاک، گفته است: (فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ؛۲ بساز و حکم کن). از همین رو، قضاوت کننده را «قاضی» نامیده‏اند؛ چرا که حکم می‏دهد و آن را اجرا می‏کند.۳

امّا قَدَر، از ریشه «قَدَرَ» به معنای حد و اندازه چیزی و گوهر و پایان آن است، و تقدیر، به معنای مشخّص کردن اندازه چیزی. ابن فارس معتقد است که این واژه، بر مقدار و کُنه و پایان هر چیز دلالت دارد. پس «قدْر»، یعنی مقدار هر چیز. گفته می‏شود: « قدره کذا»؛ یعنی اندازه‏اش این مقدار است. قَدْر، قضای خداوند در باره مقدار و انتهای اشیاست که خواسته چنان شوند. قَدَر هم همین طور است.۴

قضا و قدر، در قرآن و حدیث، کاربردهای متعدّدی دارند. طبق حدیثی از امام علیعلیه السلام، کلمه «قضاء» در قرآن، در ده معنا به کار رفته است؛۵ امّا در این جا، مقصود از «قَدَر»، هندسه اشیا و اندازه آنها، و مقصود از «قضا»، حکم به تحقّق آنهاست.

به سخن دیگر، هر پدیده برای تحقّق، مقدّماتی دارد که «قَدَر» و «قضا»، دو مقدّمه مهم و اساسی آنها هستند؛ یکی اندازه‏گیری و دیگری فرمان تحقّق. امام کاظمعلیه السلام در تبیین مقدّمه نخست (قدر)، از عباراتی همچون: «هُوَ الهَندَسَةُ مِنَ الطُّولِ وَالعَرضِ وَالبَقاءِ»۶ و «تَقدیرُ الشَّیءِ مِن طولِهِ وَ عَرضِهِ»۷ استفاده نموده است و امام رضاعلیه السلام با عبارت «هُوَ وَضعُ الحُدودِ مِنَ الآجالِ وَالأَرزاقِ وَالبَقاءِ وَالفَناءِ»۸ آن را تعریف کرده است. بدین سان، خداوند متعال ​

1.. سورۀ فصّلت، آیۀ ۱۲.

2.. سورۀ طه، آیۀ ۷۲.

3.. معجم مقاییس اللغة، مادۀ «قضی».

4.. همان، مادۀ «قدر».

5.. امام علی علیه السلام ـ در بَیانِ معنای قضاء و تَفسیر آن ـ : هُوَ عَشَرَة أوجُهٍ مُختَلِفَة المَعنى، فَمِنهُ قَضاءُ فَراغٍ، وقَضاءُ عَهدٍ، ومِنهُ قَضاءُ إعلامٍ، ومِنهُ قَضاءُ فِعلٍ، ومِنهُ قَضاءُ إیجابٍ، ومِنهُ قَضاءُ کتابٍ، ومِنهُ قَضاءُ إتمامٍ، ومِنهُ قَضاءُ حُکمٍ وفَصلٍ، ومِنهُ قَضاءُ خَلقٍ، ومِنهُ قَضاءُ نُزولِ المَوتِ.أمّا تَفسیرُ قَضاءِ الفَراغِ... (دانش‏نامۀ عقاید اسلامی، ج۸، ص۱۴۵، ح۵۷۶۳).

6.. ر.ک: همان، ج۸، ص۱۵۰، ح۵۷۶۴.

7.. ر.ک: همان، ح۵۷۶۵.

8.. ر.ک: همان، ص۳۷۶، ح۶۰۳۶.

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64742
صفحه از 839
پرینت  ارسال به