دو. واژههای متضاد
از آنجا که در برخی از تعاریف، از واژههای ضدّ سعادت استفاده شده، لازم است برای تبیین معنای دقیق سعادت، آنها نیز معنا شوند. یکی از واژههایی که در برابر سعادت قرار داده شده، شقاوت است. ابن منظور، شقاوت را به «شدّت و سختی»،۱ ابن فارس به «رنج و سختی» ـ که ضد سهولت و آسانی است ـ،۲ و راغب به «تعب و رنج» معنا۳ کردهاند. همچنین واژه متضاد دیگر، «نحوست» است. ابن منظور، نحوست را به معنای سختی و زیان دانسته است.۴ لذا عربها برای برخی از چیزها که چنین ویژگیهایی دارند، این واژه را به کار میبرند، مانند: دود آتش، باد سرد شدید، هوای غبارآلود۵ و مانند اینها.
همچنین مترجمان و مفسّران ایرانی قرآن کریم، برای شقاوت، معادلهایی همچون: بدفرجامی، بدبختی، ناکامی، تلخکامی و ناکامیابی را به کار بردهاند.۶
نتیجهگیری
از مجموع آنچه گذشت، میتوان نتیجه گرفت که چند واژه کلیدی را در معنای سعادت باید
1.. الشَّقَاءُ: الشِّدة و العُسْرة (لسان العرب).
2.. الشین والقاف والحرف المعتلّ أصل یدلّ على المعاناة، وخلاف السهولة والسعادة (معجم مقاییس اللغة).
3.. قد یوضع الشَّقَاءُ موضع التّعب، نحو: شقیت فی کذا، کلّ شَقَاوَة تعب، و لیس کلّ تعب شقاوة، فالتّعب أعمّ من الشّقاوة (مفردات الفاظ القرآن).
4.. النَّحْسُ: الجهد و الضُّر (لسان العرب).
5.. و العرب تسمی الریح الباردة إذا دَبِرَتْ نَحْساً... و النَّحْسُ: الغُبار... و قیل: النَّحْسُ الرِّیح ذات الغُبار، و قیل: الرِّیح أیاً کانت... و النَّحْسُ: شدة البَرْد... و النُّحاس، بضم النون: الدُّخانُ الذی لا لهب فیه... قال: النُّحاسُ الدُّخان؛ قال الأزهری: و هو قول جمیع المفسرین. و قال أبو حنیفة: النُّحاس الدُّخان الذی یعلو و تَضْعُف حرارته و یخلص من اللّهب (همانجا).
6.. ر.ک: فرهنگنامۀ قرآنی، ج۲، ص۱۲۳ (ذیل «شقی»).