737
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

مشتاقانه و معنای زندگی، ارتباطی با احساسات و هیجانات ما ندارند.

اشکال دوم این که شادکامی در نظریه پیشین، با استاندارد رضایت از زندگی عملیاتی می‏شد و این در حالی است که این استاندارد، به نحو نامناسبی با خُلق یعنی وضعیت روحیِ زمان حال، پیوند خورده است و این همان نوع از شادی است که پیشینیان به درستی آن را پوچ و بی‏اهمیت می‏پنداشتند. وی ادامه می‏دهد که رویکرد خُلقی به شادکامی،پنجاه درصد افراد جهان را که مبتلا به عواطف مثبت پایین۱ هستند، به جهنّم ناشادکامی۲ پرت می‏کند، این در حالی است که ممکن است این افراد از دو بُعد دیگر شادکامی، از افراد شاد و خوش‌حال، بهره‏مندیِ بیشتری داشته باشند. جالب این که وی تصریح می‏کند که رضایت از زندگی، اساساً خُلق شاد را اندازه‏گیری می‏کند، بنا بر این در هیچ نظریه‏ای که بخواهد محدوده عمل خود را فراتر از یک شادی‏شناسی۳ در نظر بگیرد، جایگاه مرکزی و حیاتی نخواهد داشت.

اشکال سوم نیز این که در نظریه پیشین، همه چیز با شادی و رضامندی به پایان می‌رسید و هر چه بخواهد عنصر اصلی نظریه باشد، باید به خاطر خودش مورد توجّه قرار گیرد؛ این در حالی است که افراد، همه کارهایشان را به خاطر کسب شادی انجام نمی‏دهند. برخی کارها مثل کسب موفّقیت، به خاطر خودشان انجام می‏شوند، نه به خاطر شاد شدن.۴

سپس وی به بیان مؤلّفه‏های نظریه جدید خود می‏پردازد که در آن، اوّلاً شادی و رضامندی در رأس و محور نیست؛ ثانیاً علاوه بر سه مؤلّفه پیشین، دو مؤلّفه دیگر نیز به آن اضافه می‏کند که عبارت‌اند از: دستاورد و روابط مثبت.۵

وی تصریح می‏کند که نظریه شادکامیِ اصیل، نظریه‏ای تک‌بُعدی بود که فقط به معنای احساس خوب داشتن است؛ امّا نظریه بهزیستی در ارتباط با هر پنج عنصر، اصلی است و

1.. low positive affectives.

2.. unhappiness.

3.. happiology.

4.. شکوفایی، ۱۳۹۲، ص۱۴ و ۱۵.

5.. همان، ص ۱۶‌ ـ ۲۴.


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
736

می‏کند. اشکال این است که «این نظریه، موفّقیت، مهارت، تبحّر و برتری را حذف می‏کند. افراد تلاش می‏کنند تا به خاطر خودموفّق شدن، موفّق شوند و دستاوردهایی را کسب کنند[نه به خاطر لذّت و شادیِ آن].»۱

وی می‏گوید این سبب شد تا بازنگری در باره شادکامی را آغاز کنم و اعتراف می‏کند که نام پیشین کتاب او یعنی شادکامیِ اصیل۲ به اصرار ناشر بوده است و نام پیشنهادی او، «روان‌شناسی مثبت» بوده است. وی تصریح می‏کند مشکل اصلی من با واژه «شادکامی» آن نیست که نمی‏تواند منظور کتاب را برساند؛ بلکه مشکل این است که گوش انسان مدرن، «شاد» را به معنای حال و هوای بشّاش، شعف، لذّت، سرخوشی و لبخند تعبیر می‏کند و آزاردهنده‏تر آن‏که هر گاه صحبت یا خبری از روان‌شناسی مثبت‏گرا پیش می‏آید، همان چهره مثلاً خندانی که از آن تنفّر داشتم، بر من تحمیل می‏شد. وی تصریح می‏کند شادکامی از نظر تاریخی با چنین لذّت‏گرایی‏هایی پیوند نزدیکی ندارد.۳

وی در توضیح تغییر جهت خود می‏گوید که در گذشته فکر می‏کردم موضوع روان‏شناسی مثبت‏گرا، شادکامی است و استاندارد طلایی برای آن، «رضایت از زندگی» است. پس هدف روان‏شناسیِ مثبت‏گرا، «افزایش میزان رضایت از زندگی» است! امّا اکنون فکر می‏کنم که موضوع روان‌شناسی مثبت‏گرا «بهزیستی» است و استاندارد طلایی برای اندازه‏گیری بهزیستی، «میزان شکوفایی» است و هدف روا‌ن‌شناسی مثبت‏گرا «افزایش میزان شکوفایی» است.۴

وی سپس در توضیح کاستی‏های نظریه پیشین خود، به سه نکته اشاره می‏کند. یکی این که شادکامی به صورت جدایی‏ناپذیری با «خوش‌حال بودن»۵ پیوند خورده است. بخش هیجانات مثبت یا زندگیِ لذّت‏بخش نظریه با چنین مفهومی سازگار است؛ امّا بخش زندگیِ

1.. شکوفایی، ۱۳۹۲، ص۱۰.

2.. لازم به ذکر است که این کتاب در ایران به نام شادمانیِ درونی ترجمه شده است.

3.. شکوفایی، ۱۳۹۲، ص۱۰ و ۱۱.

4.. همان، ص۱۳.

5.. cheerful mood.

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64817
صفحه از 839
پرینت  ارسال به