733
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

سهم مشخّصی برای آن قائل نشده بودند. امتیاز عمده این نظریه، آن است که میزان تأثیر این عوامل و سهم آنها را در شادکامی مشخّص نموده است. به لحاظ مطالعات اسلامی، این دسته از عوامل با آموزه‏های اسلامی در باره عوامل نشاط و همچنین عوامل مادیِ سعادت و نیز از این جهت که تأثیر آنها نسبت به عوامل غیر مادی کمتر است، هماهنگ است. در این باره پیش‏تر سخن گفتیم.

ثالثاً مراد از فعّالیت‏های ارادی، اعمال اختیاری در باره اموری است که مستلزم تلاش و فعّالیت اند و فرد، درگیر آنها می‏شود. این اعمال، ممکن است شناختی، رفتاری و یا ارادی باشند. این جزء نیز با جزء دوم نظریه زندگیِ کامل سلیگمن، یعنی زندگی مشتاقانه هماهنگ است و به لحاظ مطالعات اسلامی نیز ـ‏ همان گونه که در آن جا گذشت ـ‏ منابع اسلامی بر نقش این بخش از عوامل در شادکامی تأکید دارند. البته در مصادیق آن ممکن است اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد. آنچه مهم است این که اساساً این بخش از عوامل در نظریه لوبومیرسکی، همان مسئله داشته‏های معنوی و ویژگی‏های اخلاقی است که پیش‏تر به آن اشاره کردیم. اساساً بخش مهمی از داشته‏ها و امکانات زندگی انسان را داشته‏های معنوی و غیر مادی تشکیل می‏دهند که توجّه به آنها می‏تواند رضامندی را به وجود آورد.

رابعاً ساختار الگوی لوبومیرسکی، با الگوی اسلامی شادکامی، متفاوت است. لوبومیرسکی، ساختار الگوی خود را بر اساس عوامل ثابت و غیر ثابت تنظیم نموده است. عوامل ثابت را امور ژنتیکی دانسته و عوامل غیر ثابت را به دو بخش تقسیم نموده: عوامل محیطی ـ‏ که بیشتر مادی اند ـ‏ و عوامل اختیاری ـ‏ که بیشتر اخلاقی و غیر مادی هستند ـ‏. همچنین این الگو بیشتر بر معیار تعیین میزان نقش عوامل در شادکامی تنظیم شده است، نه واقعیت‏های زندگی و جریان امور. وی برای امور ثابت، پنجاه درصد، برای امور محیطی، ده درصد و برای امور اختیاری، چهل درصد سهم قائل شده است؛ امّا در این الگو مشخّص نمی‏شود که هیجان‏ها در شادکامی نقشی دارند یا نه؟ و آیا رضامندی از زندگی در شادکامی نقش دارد یانه؟ و جایگاه آن در الگو کجاست؟ همچنین مشخّص نمی‏شود که در صورت بروز مشکلات و گرفتاری‏ها در زندگی، چگونه می‏توان به رضامندی و شادکامی دست


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
732

برای یافتن معنایی در تجربه خود، فقط در باره آن صحبت می‏کردند یا مطلبی می‏نوشتند، رضایت از زندگیِ بالاتری داشتند. به عبارت دیگر، تفکّر در باره شرایط شادی‏بخش زندگی، بامعناتر و پُراهمیت‏تر است تا انجام دادن رفتاری بدون تفکّر یا با تفکّر اندک.۱

‏ بررسی و مقایسه

این نظریه نیز نظریه‏ای چندمؤلّفه‏ای است که به نظر می‏رسد بر اساس برخی واقعیت‏ها با ترکیبی از چند نظریه، شکل گرفته است و با دیدگاه‏های اسلامی نیز تفاوت‏ها و شباهت‏هایی دارد که در ادامه، به بررسی آنها می‏پردازیم. آنچه در باره نظریه لوبومیرسکی می‏توان گفت این است که:

اوّلاً مراد وی از عوامل وضعی، امور ثابت ژنتیکی هستند که در این صورت، این جزء از نظریه وی با نظریه استعداد ژنتیکی، هماهنگ است، با این تفاوت که این نظریه، سیطره تمام‏عیار این عنصر را نپذیرفته و برای نقش آن در شادکامی بر اساس پژوهش‏های خود، سهمی معین کرده است که از این جهت، یک امتیاز به شمار می‏رود. البته این عامل در الگوی به دست آمده در مطالعات اسلامی وجود ندارد و دلیل آن، این است که این الگو بیشتر بر آن بخش از عوامل که در اختیار فرد بوده و در آنها نقشی می‏تواند داشته باشد، متمرکز است.

ثانیاً مراد وی از شرایط محیطی، عوامل جمعیت‏شناختی همچون سن، وضعیت تأهّل/تجرّد، وضعیت شغلی، سطح درآمد فرد و همچنین عوامل جغرافیایی و متغیّرهای زمینه‏ای (بافتی) نظیر خانه و منطقه محلّ سکونت، نحوه پر کردن اوقات فراغت و دارایی‏ها و مایملک فرد هستند. این امور نیز با آنچه آرگایل در باب عوامل شادی و رضامندی گفته، هماهنگ است. آرگایل، این دو را دو مؤلّفه مستقل در نظر گرفته بود. در مطالعات اسلامی نیز تقریباً وضع به همین شکل بود؛ یعنی عوامل نشاط از عوامل رضامندی در خوشایند جدا بودند. آرگایل بر نقش شادی و لذّت تأکید داشت و آن را یک مؤلّفه مستقل می‏دانست. همچنین بر این باور بود که عوامل عینی در برابر عوامل غیر عینی، تأثیر چندانی ندارند؛ امّا

1.. بورتون وکینگ، ۲۰۰۴ (به نقل از براتی، ۱۳۸۸).

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64395
صفحه از 839
پرینت  ارسال به