667
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

به همراه همکاران خود، در جهت ارتقای هیجان‏های مثبت، طی مطالعه‏ای، مداخله‏هایی را تحت عنوان «شبه تجربه‏های شخصی»۱ تدوین و اجرا کردند. این مداخلات عبارت اند از: شناخت ماجرا‏های خود؛ القای هیجان‏های مثبت برای کمک به خلاقیت؛ و بیشتر شدن همپوشانی خود ـ‏ دیگری پس از تجربه هیجان‏های مثبت.۲

‏ بررسی و مقایسه

آنچه در این باره می‏توان گفت این است که: اوّلاً به نظر می‏رسد این نظریه، تفسیری هیجانی از شادکامی دارد و تنها عنصر آن را هیجانات مثبت می‏داند. این که هیجانات مثبت، نقش مهمی در شادکامی دارند، قابل انکار نیست. در مطالعات اسلامی نیز بخش مهمّی از شادکامی، به این بخش اختصاص دارد و ما آن را در بحث نشاط، طرح کردیم‏؛ امّا سؤال این است که آیا شادکامی فقط بُعد هیجانی دارد؟ آیا بُعد شناختی و رفتاری ندارد؟ این نظریه، هر چند به اندازه خود درست است، امّا فراگیر نیست و دیگر ابعاد وجودیِ انسان و دیگر ابعاد شادکامی را در برنمی‏گیرد. درست است که کارکرد توسعه و بسط، موجب افزایش قدرت تفکّر و خلاقیت می‏شود، ولی به هر حال، مرکز ثقل در این نظریه، «هیجان» است و دیگر مؤلّفه‏ها متأثّر از آن اند. لذا این نظریه، در بخشی از شادکامی تأثیر دارد؛ امّا همه شادکامی را در برنمی‏گیرد.

ثانیاً آن تبیینی که در نظریه فردریکسون در باره نقش هیجان‏ها وجود دارد، بیشتر ناظر به نشاط و شادابی است تا کلّ شادکامی. وقتی گفته می‏شود که هیجان‏های مثبت، موجب توسعه روانی و زمینه‏سازی برای فعّالیت می‏شوند، به همان معنای نشاط ـ‏ یعنی سرزندگی، پویایی و تحرک ـ‏ اشاره دارند. از این رو، می‏توان گفت که این نظریه، درست است؛ امّا در اندازه خود، و با دیدگاه اسلام هماهنگ است؛ امّا با جزئی از آن.

ثالثاً تبیین فردریکسون در باره نقش هیجان‏های مثبت یعنی «گسترش و ساخت»، هر چند غلط نیست، امّا کامل هم به نظر نمی‌رسد. بر اساس منابع، دیدگاه اسلام یک دیدگاه

1.. personal mini ـ experinces.

2.. کاک، کتالینو و فردریکسون، ۲۰۰۸ (به نقل از براتی، ۱۳۸۸).


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
666

(مانند: لذّت، آرامش،۱ شگفتی۲ و عشق) را تجربه می‏کنند، در معرض هیجان‏های منفی (مانند: ترس، اضطراب و افسردگی) قرار ندارند. بنا بر این، دریافتند که توازن کلّی میان هیجان‏های مثبت و منفی افراد، پیش‏بینی‌کننده احساس به‏زیستن۳ آنان است. بنا بر این یافته، کهنمن اظهار کرد که شادیِ عینی با ردیابی احساس‏های زود‏گذرِ خوب و بد افراد، قابل اندازه‏گیری است. طبق این دیدگاه، هیجان‏های مثبت، صرفاً نشان‌دهنده بهزیستی هستند. البته فردریکسون، این انحصار را نپذیرفت و اشکالاتی بر آن وارد ساخت و بر اساس نظریه خود یعنی «ساخت و توسعه»۴ معتقد شد که هیجان‏های مثبت، علاوه بر بهزیستی، سلامتی را نیز به ارمغان می‏آورند و این کار را نه صرفاً در لحظات خوش زمان حال، بلکه در دراز‏مدّت به انجام می‏رسانند.

به اعتقاد وی هیجان‏های مثبت، زمینه شناختی را وسعت می‏بخشند و این فضای ذهنیِ توسعه‌یافته، فواید سازگارانه دراز‏مدّت و غیر مستقیم را موجب می‏شوند؛ زیرا این توسعه، منابع پایدار فردی را می‏سازند. از این رو، اثر هیجان‏های مثبت از تجربه آنی و زود‏گذر آنها ماندگارتر است. علاوه بر آن، این اثرات در طول زمان، انباشته و ترکیب می‏شوند و موجب حرکت مارپیچ صعودی به سمت سلامتی و بهزیستی می‏گردند. بنا بر این، نظریه توسعه و ساخت، بیانگر آن است که هیجان‏های مثبت، با کمک به افراد در جهت انعطاف‏پذیری، خلاقیت و خردمندی، وارستگی، انسجام اجتماعی بیشتر و در رأس همه اینها سلامت جسمانی بیشتر، می‏توانند آنان را به سوی بهبودی دگرگون کنند.۵ این نظریه‏پردازان ـ‏ با تبیینی که گذشت ـ‏ هیجان‏های مثبت را عامل بهزیستی روانی و شادکامی می‏دانند.

فردریکسون در تازه‏ترین اثر خویش، مجموعه‏ای از مداخلات را برای افزایش هیجان‏های مثبت در قالب تمرین‏ها (یا فعّالیت‏ها)۶ عرضه کرده است.۷ این محقّق همچنین

1.. Serenity.

2.. Awe.

3.. Subjective well ـ being.

4.. broaden ـ and ـ build theory.

5.. فردریکسون، ۲۰۰۹ (به نقل از براتی، ۱۳۸۸).

6.. Exercise.

7.. فردریکسون، ۲۰۰۹ (به نقل از براتی، ۱۳۸۸).

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64676
صفحه از 839
پرینت  ارسال به