یکدیگر در حرکت اند و انسان، در هر بخشی از زندگی، با یکی از آنها روبهرو میشود. همان گونه که ناخوشی به دنبال خوشی است و نباید از خوشایند زندگی، سرمست شد، ناخوشی نیز به دنبال خود، خوشی را خواهد داشت. لذا نباید ناامید و زمینگیر شد.
انتظار فرج
با توجّه به واقعیت بیان شده، مسئله «انتظار فرج»، معنا مییابد؛ زیرا اگر سختیها پایانپذیرند، پس باید منتظر گشایش بود. انتظار گشایش، نقش بسیار مهمّی در امیدواریِ انسانها دارد. کسی که سختیها را پایانناپذیر بداند، ناامید میگردد و ناامیدی، عامل بسیار مهمّی در افزایش تنیدگی است؛ امّا اگر به اصل پایانپذیریِ سختیها توجّه شود، انتظار گشایش، شکل میگیرد و همین امر، موجب کاهش تنیدگی و فشار روانی میگردد. انتظار فرج، به جهت، دمیدن روح امیدواری، خود، فرج و گشایش به شمار میرود.۱ شاید بتوان ناامیدی را بزرگترین تنیدگی و سختترینِ تنگناها دانست. از اینرو، رسیدن به مرحله انتظار گشایش ـ که نشانه روح امیدواری است ـ، خود، بزرگترین گشایش به شمار خواهد رفت. همین امر موجب احساس آسایش و آرامش میگردد.۲
توجّه به موقّتی بودن سختیها و گشایش آینده، توان تحمّل انسان را افزایش میدهد و از شدّت تنیدگی میکاهد و آن را تحمّلپذیر میکند. به همین جهت، معصومانعلیهم السلام با «توجّهدهی» به همین اصل، افراد گرفتار را آرام میساختند.
محمّد بن عجلان میگوید: نزد امام صادقعلیه السلام بودم که کسی از نیازمندیِ خود به ایشان شکایت کرد. امامعلیه السلام وی را به پایانپذیری بلاها و فرج آینده توجّه میدهد.۳ شخص دیگری نزد امام صادقعلیه السلام میآید و از ستم برادران و عموزادگانش شکایت میکند. این جا نیز ایشان
1.. امام زین العابدین علیه السلام: اِنتِظارُ الفَرَجِ مِن أعظَمِ الفَرَجِ (الإحتجاج، ج۲، ص۳۱۷؛ کمال الدین، ج۱، ص۳۱۹).
2.. امام علی علیه السلام: تَوَقُّعُ الفَرَجِ إحدَی الرَّاحَتَینِ (غرر الحکم، ح۷۵۶۵؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۰۰).
3.. مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلَانَ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّه علیه السلام فَشَکَا إِلَیْه رَجُلٌ الْحَاجَةَ فَقَالَ لَه اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّه سَیَجْعَلُ لَکَ فَرَجاً قَالَ ثُمَّ سَکَتَ سَاعَةً ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الرَّجُلِ فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ سِجْنِ الْکُوفَةِ کَیْفَ هُوَ فَقَالَ أَصْلَحَکَ اللَّه ضَیِّقٌ مُنْتِنٌ وأَهْلُه بِأَسْوَأِ حَالٍ قَالَ فَإِنَّمَا أَنْتَ فِی السِّجْنِ فَتُرِیدُ أَنْ تَکُونَ فِیه فِی سَعَةٍ أمَا عَلِمْتَ أَنَّ الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ (الکافی، ج۲، ص۲۵۰، ح۶؛ مشکاة الأنوار، ص۲۷۱).