طولانی شود.۱ باید صبور بود تا به پیروزی دست یافت.۲ بنا بر این، صبر از طریق دستاوردهایی که دارد، موجب رضامندی میشود. وقتی انسان بداند که به پیروزی دست مییابد و آن را ببیند، احساس رضایت خواهد کرد.
بُعد دیگر، «رشد» فرد است. انسانِ صبور، یک انسان رشدیافته است. گذشته از دستاوردهای زندگی، صبر موجب رشدیافتگی فرد نیز میشود. کسی که توان صبر نداشته باشد، انسان رشدیافته نیست.۳ انسان با صبر بر هر یک از مشکلات زندگی، یک یا چند پلّه رشد میکند. هین احساس رشدیافتگی، بر تصور فرد از خود اثر میگذارد و میزان رضامندی از زندگی را افزایش میدهد.
در مجموع میتوان گفت که صبر از سه جهت بر رضامندی اثر میگذارد: یکی کاهش فشار روانی و خُلق منفیِ حاصل از مشکلات، دیگری توانمندی در رویاروییِ منطقی با آنها و سوم دستیابی به خیر و نعمت. وقتی انسان بتواند احساسات منفی را کاهش دهد و توان مقابله با مشکل را پیدا کند و به دستاوردهای آن نیز دست یابد، طبیعی است که احساس رضایت خواهد کرد.
۳. توانمندی انسان در صبوری
همان گونه که حوادث و پدیدههای زندگی، تحت اختیار و تقدیر الهی است، توان بردباری در برابر این پدیدهها را نیز به انسان میدهد. خداوند متعال، هم حوادث را مقدّر میکند و هم قدرت مقاومت در برابر آنها را به فرد میدهد؛ ولی ما معمولاً از این اقتدار خدادادی، بیخبریم و به همین جهت، از آن بهرهبرداری نیز نمیکنیم. انسان قدرتمندی که از قدرت خودْ بیخبر است، ناتوان است. احساس توانمندی، بسته به وجود قدرت نیست؛ بلکه به آگاهی ما از قدرت و باور ما به قدرتمندی بستگی دارد. بردباری کردن، یک توانمندی است. این توانمندی هنگامی کارآیی دارد که درک شود و به کار گرفته شود.